الگوی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی

استاد محمد نعمتی

"بسم الله الرحمن الرحیم"

جلسه سوم: الگوی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی

 

بخش اول: تحلیل اقتصادی روز توسط دکتر عبدالملکی

موضوع: مذاکرات هسته­ای وین

1- روندنمای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام):

برجام در تاریخ ۲۳ تیرماه سال ۱۳۹۴ به تصویب طرفین، ۵+۱ و ایران، رسید و تاریخ اجرای مفاد آن بیست و هفتم دی ماه ۱۳۹۴ تعیین گردید که در آن مقرر شد بخشی از تحریم‌ها برداشته شود. در هجدهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ آمریکا از برجام خارج شد و اندکی بعد به جهت اعمال تحریم­های آمریکا، کشورهای اروپایی نیز از تعهدات خود نسبت به ایران سر باز زدند و عملا هیچ اتفاقی نیفتاد، البته وعده­هایی ‌دادند ولی هیچ­یک عملیاتی نشد.

2- احیای برجام و مذاکرات وین :

با به اتمام رسیدن دولت ترامپ و روی کار آمدن آقای بایدن، امید جدیدی در دل مقامات دولتی ما شعله­ور شد که با دولت جدید آمریکا می‌توان به برجام بازگشت. به­هرحال از همان هفته­های اول مذاکرات شروع شد و اکنون چند هفته­ای است که مذاکرات در وین ادامه پیدا کرده است و دکتر عراقچی حضور فعالی در آنجا دارند و در تلاش که جسم مرده برجام را احیا کنند. آخرین خبرهایی که مطرح هست و آقای رئیس جمهور هم مطرح می‌کنند این است که تحریم‌ها برداشته می‌شود.

3- حقیقت تحریم­های اعمالی علیه ایران:

 اما واقعیت این است که آمریکایی‌ها تحریم‌ها را به سه گروه تقسیم کرده‌اند: «سبز، زرد و قرمز» و این را رسماً در جلسات مطرح کرده‌اند (این از منابع آگاه، معتبر و مطمئن شنیده شده است) که گروه قرمز تحریم‌ها هرگز بر داشته نخواهد شد، گروه زرد تحریم‌ها را اگر بخواهند بردارند باید در رابطه با موضوعات فرا هسته­ای، موضوعات موشکی، منطقه‌ای و ... مذاکره انجام دهند و گروه سبز تحریم‌ها را اگر ایران به برجام برگردد، حاضر به برداشتن هستند که به قول خودشان همان تحریم‌های برجامی است.

 

 

 

تحریم هایی که با بازگشت ایران به برجام از بین خواهد رفت

*برخی از افراد حقیقی

*برخی از صنایع فلزی

تحریم هایی که با مذاکره در مسائل موشکی و منطقه قابل برداشته شدن است

تحریم های غیر قابل مذاکره:

*کتسا

*ایسلا

*یوترن

 

           
     
   
     
 
 

 

 

 

 

4- راستی آزمایی برداشته شدن تحریم ها:

 در این رابطه دو نکته اساسی وجود دارد: نکته اول این است که ما این تجربه را داریم که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها خلف وعده می‌کنند. یعنی می­گویند شما اول تعهدات خود را انجام دهید، سانتریفیوژها را جمع آوری کنید، مواد را از کشور خارج کنید (همان کارهایی که سال ۹۴ هم انجام دادیم) و بعد ما قدم بعدی را بر خواهیم داشت. البته این قدم بعدی آنها تا چند ماه قابل راستی آزمایی نیست، چند ماه باید بگذرد تا بفهمیم قدمی برداشته شده است یا نه، چون یک چیزی را روی کاغذ می­نویسند و آنچه را که نوشتند لزوماً به آن عمل نمی‌کنند ( پیغام پسغام­ها و داستان‌هایی در پس پرده وجود دارد).

 الان اولین مسئله این است که برای تحریم­های سبز رنگ، باید اول آنها تحریم‌ها را بردارند تا ما بتوانیم راستی‌آزمایی کنیم که ما می‌توانیم مبادلات بانکی انجام دهیم، ما می‌توانیم نفت خام و فرآورده بفروشیم و واردات و صادرات انجام دهیم، اگر اینطور بود بلافاصله تعهدات برجامی را انجام خواهیم داد. اما مسئله این است که امکان راستی‌آزمایی وجود ندارد و مقامات دولتی ما هم روی این مسئله تاکید می‌کنند که باید راستی‌آزمایی صورت بگیرد اما آنچه در جلسات داخلی مطرح می‌کنند این است که امکان راستی‌آزمایی وجود ندارد و اگر که امکان راستی‌آزمایی وجود نداشته باشد، این که ما بخواهیم به تعهدات برجامی برگردیم عملی نخواهد بود.

نکته دوم که از نکته اول هم مهمتر هست، این است که عملیاتی شدن بخش عمده‌ای تحریم‌های سبز رنگی که قرار بر برداشتن آنهاست، ا وابسته به تحریم های زرد و قرمز است. کما اینکه در خود برجام هم دیدیم که گفتند فلان تحریم برداشته شده به عنوان مثال تحریم فروش نفت برداشته شده است ولی عملا از رفع تحریم فروش نفت نمی‌توانستیم استفاده کنیم. چرا؟ چون یک سری از تحریم هایی بود که برداشته نشده بود و باعث می­شد که ما از پول نفت نتوانیم منتفع شویم و نتوانیم پول نفت را آن­طور که می‌خواهیم جابه‌جا کنیم. ( بله با دور زدن زدن تحریم‌ها همین الان هم می‌توانیم نفت بفروشیم و مشکلی نداریم)

 اما مسئله دوم این است که آن تحریم­های زرد و قرمزی که باعث می‌شود ما امکان انتفاع از رفع تحریم­های سبز را نداشته باشیم، باید آنها هم رفع شود و این کاملا منطقی است. مثل این که به شما بگویند امکان شرکت در فلان را دارید ولی ما در آنجا را قفل می­کنیم و کلید آن را می‌شکنیم، در واقع آن اجازه اولیه که برای شرکت در جلسه در ابتدای کار داده شده بی­معنی خواهد شد. کما اینکه در چارچوب برجام تعدادی از تحریم‌ها را بر می­دارند و می­گویند مجاز است اما درلیست زرد و قرمز تحریم‌هایی را دارند که اجازه انتفاع را از رفع تحریم سبز به ما نمی‌دهد و این مفید نیست. بنابراین برگشتن مجدد ما به برجام و انجام تعهدات برجامی خسارت محض خواهد بود.

5- ترسیم چارچوب منطقی برای مذاکرات وین :

 در نهایت الان تأکیدی که به لحاظ کارشناسی روی مذاکرات  و ادامه مذاکرات وجود دارد، این است که تیم دولت لطف کنند و برای اینکه دوباره در اسرع وقت یک توافق اتفاق بیفتد! فشار نیاورند و اجازه دهند بحث با منطق جلو برود.منطق مشخص است:

الف-تحریم‌ها باید به نحو مؤثر برداشته شود.

ب- امکان راستی‌آزمایی آنها وجود داشته باشد.

این اتفاق اگر بیفتد همان­گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما به برجام باز خواهیم گشت. اما این امکان­پذیر نیست، به واسطه اینکه آنها یک وعده­هایی دادند و آن وعده­ها قابل راستی­آزمایی نیست و تحریم‌هایی را هم که بر می‌دارند عملاً کار نمی‌کند، چون یک سر آن در تحریم های زرد و قرمزرنگ است. لذا این به درد نمی‌خورد.

 همچنین مطالبه‌ای که از دولت وجود دارد، این است که این­گونه وارد مذاکرات جدید نشوند و درخواستی که از جناب آقای  دکتر روحانی رئیس جمهور محترم می­شود این است که بابت این قضیه بسیار بسیار نسیه وعده ندهند که بله همه تحریم‌ها قطعاً برداشته خواهد شد، خیر! این­گونه نبوده و متأسفانه هرگز نخواهد بود. در مورد تحریم های زرد رنگ هم ما قطعا هیچ مذاکره‌ای خارج از موضوع هسته‌ای و بحث برجام نخواهیم داشت.

 مقامات آمریکایی هم این را بدانند، در رابطه با این که مطرح می‌کنند، ما داریم مقدمه را برای مذاکرات بعدی فراهم می‌کنیم، مذاکرات بعدی­ای قطعاً در کار نخواهد بود. قطعاً دولت­مردان ما این­چنین وعده‌ای به آنها نخواهند داد و نباید بدهند که اگر بدهند خلاف قانون عمل کرده‌اند و می‌توان آن را جرم­انگاری کرد و از طریق قوه قضائیه و دولت بعد این جرم را پیگیری و رسیدگی نمود.

 

بخش دوم: تدریس دکتر محمد نعمتی
(عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع))

موضوع : الگوی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی

1- ریشه یابی واژه اقتصاد :

لفظ کلمه اقتصاد ریشه عربی دارد و به معنای صرفه­جویی است. اما در ادبیات انگلیسی که از کلمه (Economy) گرفته شده است، به معنای تدبیر منزل می­باشد. غربی‌ها در مقابل تدبیر منزل مفهوم دیگری را به معنای اداره جامعه یا آداب مملکت­داری به کار می‌برند که ما امروز از آن به عنوان دانش اقتصادی یاد می­کنیم. بنابراین یک اشتراک لفظی در اقتصاد وجود دارد، یکی به معنای کسب و کار و فعالیت اقتصادی به عنوان چگونگی تولید و یکی به معنای دانشی که این تولید را سامان می­دهد. از طرف دیگر مفهوم اقتصاد در اقتصاد مقاومتی را یک­بار به معنی تولید و رفع نیازها و یکبار به معنای دانش اقتصاد و اقتصاد مقاومتی می­توان در نظر گرفت.

2- ارتباط اقتصاد و جامعه :

برای توضیح بیشتر مفهوم اقتصاد،کارکرد این واژه را در حوزه فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی بازتر خواهیم کرد. اکنون در کشور ایران حدود ۲۴ میلیون نفر فرد شاغل داریم که این ۲۴ میلیون شاغل در گروه­ها و مشاغل مختلفی اعم از (صنعت، کشاورزی، خدمات، معلمین در امر آموزش، حوزه خدمات قضایی، خدمات امنیتی در حوزه امنیت کشور، پزشکان و پرستاران در بیمارستان­ها در حوزه بهداشت و سلامت و ) مشغول انجام خدمت هستند. زمانی که می‌گوییم زندگی اجتماعی، یعنی برای رفع نیازهای­مان در کشور ۲۴ میلیون نفر شاغل تقسیم کار کرده‌اند و بقیه افراد یا از کار افتاده‌اند یا فرزندان کوچک‌اند یا افراد مسن و این بدین معنی است که شاغلین حداقل ۸ ساعت مشغول کارند. در هر شغلی افراد مختلف مانند (کشاورز، صنعتگر، نفت، معدن، پلیس، معلم، قاضی و غیره) مشغول کار و فعالیت هستند و نیازهای خود و جامعه را مرتفع می­کنند. مثلاً گروه پزشکان که خدمات سلامت را ارائه می‌دهند، هم نیازهای خودشان مرتفع می‌شود، هم برای رفع نیاز بقیه آحاد جامعه فعالیت می­کنند؛ یا کشاورزان و افرادی که در زندگی عشایری، دامپروری می‌کنند، هم نیازهای خودشان و هم نیازهای جامعه را نسبت به مقوله غذایی و پوشاک و یا خدمات دیگر برآورده می‌کنند. پس می­توان گفت که زندگی اجتماعی به­معنای تقسیم کار آحاد جامعه در گروه‌های مختلف برای رفع نیازهایشان است.

اما مسئله این است که افراد مختلف در همه جوامع بهترین زندگی­ها را نسبت به تلقی­شان از زندگی می­خواهند داشته باشند. افرادی که ۸ ساعت مشغول به کارند (چه کارگر ساده یا استاد دانشگاه یا قاضی) انتظار دارند با آن ۸ ساعت کار و تقسیم کاری که در جامعه پذیرفته شده است، سایر نیازهایشان را بتوانند برآورده کنند. بنابراین اگر بتوانند نیازهایشان را برآورده کنند یعنی کشور یک بهره مندی عام را دارد و نیازهایشان را برآورده می‌شود، اما اگر یک حالت بدی را تصور کنیم (مثل امروز جامعه ما) افراد ۸ ساعت یا گاهی ۱۲ ،۱۴ یا ۱۵ ساعت یعنی دو شیفت کار می‌کنند، اما در زندگی خود مانده‌اند، یعنی وقتی نیازها برآورده نمی‌شود؛ یعنی فرد مواد غذایی مورد نیاز در یک ماه را می‌تواند برآورده کند ولی هزینه برای اجاره خانه یا امکان تملک یک سرپناه و امکان آموزش مناسب برای اعضای خانواده و فرزندانش فراهم نباشد یا امکان دسترسی به خدمات سلامت مناسب وجود نداشته باشد؛ یعنی فرد هم درد بیماری دارد هم درد این را دارد که پول برای دریافت خدمات مناسب با بیماری خود را ندارد یا خدمات در منطقه ما وجود نداشته باشد؛ اینها به نوعی فقر محسوب می‌شود.

3- تناسبت رفاه و انتظارات اقتصادی مردم :

 افرادی که در زندگی اجتماعی کار می­کنند در درجه اول انتظار دارند که متناسب با کار بهره­مندی عادلانه­ای از سایر امکانات داشته باشند. هر گروهی که کار می‌کند، برای خود و دیگران انتظار دارد که در این بده بستان نیازهای خود را بتواند برآورده کند. چون همین ۲۴ میلیون نفرند که شاغل‌اند و کالاها و خدمات را تولید می‌کنند، پس انتظار دارند که در این تقسیم کار یا اصطلاحاً کیک اقتصادی که تولید شده و در ایجاد آن دخیل‌اند، همه در این تعامل متناسب با نقش خود بهره مند شوند و نیازهایشان را کیک اقتصادی برطرف کند. وضعیتی مانند جامعه مانند جامعه ما که پنج دهک فقیر جامعه ۲۰ درصد هزینه ها را داشته باشد، غلط است ( یعنی از۸۰ میلیون نفر جمعیت ۴۰ میلیون نفر جامعه فقیراند و ۲۰درصد هزینه‌ها را داشته باشند اما دو دهک بالا که ۱۶ میلیون نفرند بیش از ۵۰ درصد هزینه‌ها را داشته باشد) یعنی که ۲۴ میلیون شاغل که در تهیه آن سهیم بوده، در بهره‌مندی از آن تفاوت داشته باشد که اصطلاحاً اسم آن را (عدم توسعه، فقدان پیشرفت کشور، تبعیض نظام‌مند و یک تبعیض ساختاری، یک محرومیت ساختاری در زندگی اجتماعی) می‌توان گذاشت.

 حالا اینجا بحث هزینه­ها مطرح شد، ولی در همه فعالیت‌های اقتصادی در این جغرافیا که متعلق به ۸۰ میلیون نفر است درآمد یک عده­ای نسبت به طبقات پایین خیلی بیشتر است و در کشور ما متاسفانه چون آمارهای درآمدی (شکاف درآمدی) را روی نقشه اطلاعات درآمدی و ثروتی نداریم، شکاف درآمدی و شکاف ثروت خیلی بیشتر است. یعنی این ۲۴ میلیون با همدیگر در این اقتصاد فعالیت می‌کنند و خیلی از امکانات میان آنها مشترک است اما بهره­مندی از امکانات بسیار متفاوت است.

بنابراین یک تلقی از زندگی و جامعه به سامان و پیشرفته این است که در تقسیم کار آحاد جامعه این طور نباشد که یک ساعت تدریس در دانشگاه برابر باشد با چند ساعت کار یک فیلمبردار، یک ساعت کار یک پزشک خانواده برابر با چندین سال کار یک کارگر ساده باشد که اصطلاحاً به این عدم تناسب ها می‌گویند جامعه به سامان نیست. چون هم کارگر و هم پاکبان و هم پزشک در حال کارکردن هستند، اما پزشک با یک ساعت کارکردن خود سر سفره­ای است که می‌تواند ازامکانات و کار آحاد جامعه استفاده کند اما پاکبانی که نیمه­های شب با یک انضباط و وجدان کاری مشغول کار هست یک ساعت که هیچ یک سال کارکردنش کفاف هزینه تحصیل فرزندش را نمی‌دهد. این نیازهای بخشی از افراد جامعه است که علی­رغم مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی برآورده نمی‌شود. پس به نوعی گروهی یا آحاد جامعه دارای فقر هستند و این جامعه به سامان نیست.

4- تعریف دانش علوم اجتماعی:

 دانش علوم اجتماعی می‌خواهد زندگی اجتماعی را به سامان کند، یعنی یکی کاخ نشین نباشد و یکی پول برای جای قبرش هم نداشته باشد، خیلی ها در تهیه پول قبر هم مانده‌اند و در مقابل آن، افرادی ثروت و درآمدهای آنچنانی دارند. در صورتی که همه آنها در زندگی اجتماعی نقش آفرینی داشتند، پزشک در جای خودش، قاضی، پاسدار، صنعت­گر و کشاورزی هم در جای خودشان نقش ایفا می‌کنند. هر کدام نباشند، زندگی اجتماعی لنگ می­ماند. شما یک هفته در نظر بگیرید پاکبانان کار نکنند، با این فرهنگ مصرف­گرایی و تولید زباله، محل سکونت­ها قابل رفت و آمد نخواهد بود، پس او هم به سهم خود در حال نقش­آفرینی و فعالیت است. دانش اقتصاد می‌خواهد توازنی بین این بهره­مندی­ها ایجاد کند.

 همه جوامع تقسیم کار دارند و دانش اجتماعی قواعد بازی، تعامل انسان­ها و خط قرمزها را مشخص می‌کند و به دنبال توازن و ایجاد فضای کسب و کار برای کسانی است که می‌خواهند در این وادی فعالیت کنند را فراهم می‌کند. پس ما یک فضای فعالیت اجتماعی و اقتصادی داریم. اینکه این فضا بسامان باشد و حداکثر تولید اینجا شکل بگیرد و نیازهای همه افراد و گروه­ها برطرف شود بستگی دارد به فضای آن قواعد که دولت‌ها به واسطه آن قدرت تعامل آحاد جامعه را مشخص می‌کنند؛ این که اجازه دارید فعالیت را انجام دهید، یا چگونه می­توانید انجام دهید و  قواعد این تعاملات قرمزها را مشخص می کند؛ به عبارتی مفهوم دانش اقتصادی در اینجا متبلور می­شود.

دولت‌ها برای اداره جامعه نیاز به قوانین و ساختارها دارند. این قوانین برآمده از این است که دولت مقلد چه سیستم و دانش اقتصادی­ای باشند: لیبرال، کمونیست، مسلمان، بودایی، مسیحی؛ یعنی دولتمردان هر کشوری و به تبع آن نظریه پردازان و عالمانی که آنها را قبول دارند نظام اجتماعی آن کشور را سامان می دهند.

5- الگوی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی :

برخی مسخره می­کنند که اقتصاد مقاومتی، اقتصاد اسلامی و الگوی پیشرفت چیست؟ اینها چیز پیچیده­ای نیست. زندگی اجتماعی را در نظر بگیرید، برای سامان دادن به آن گریزی از قاعده­گذاری نیست. قوانین مالیات­ستانی تامین اجتماعی را در نظر بگیریم. اگر یک شکلِ جامعه و فضای تولیدی این باشد که فقرا و طبقه‌های پایین مالیات بدهند و ثروت­مندان و کسانی­که درآمدهای نجومی دارند مالیات ندهند (درست مثل وضعیتی که در جامعه ما حاکم است) یا شکلِ دیگرِ جامعه این باشد که در فضای تولید هرکس متناسب با درآمدش مالیات بدهد، این­ها با هم خیلی فرق می‌کند. اینکه ساختار و قاعده نظام مالیاتی چگونه باشد بین جوامع مختلف فرق می­کند. اینکه نظام پولی چگونه باشد و افراد خاص به خدمات پولی دسترسی داشته باشند در حالی که بیش از ۵۰ درصد افراد به خدمات پولی دسترسی ندارند (مثل جوانی که ازدواج کرده و به خاطر اینکه چند میلیون وام بگیرد در این راه موهایش سفید می‌شود)، طراحی این سیستم نظام پولی متاثر از نظریه گروهی از عالمان اجتماعی است که می‌گویند این نظام به این صورت می­باشد. بنابراین آنچه که از آن به دانش علوم اجتماعی یا دانش اقتصادی یاد می­کنیم، به غلط مصطلح شده است و در واقع دانش حکمرانی و تدبیر جامعه یا سامان دادن به زندگی اجتماعی و اقتصادی است.

6- تعریف علم اقتصاد:

رشته اقتصاد در اصل یک نوع حکمرانی است. برای اینکه در زندگی اجتماعی بهره­مندی­های نادرست و فقرها از بین برود و شکل مناسب بگیرد قواعدی نیاز است که دولت­ها باید آن­را بر روابط اجتماعی تنظیم و حاکم کنند. یعنی ریل‌گذاری طبقات که  در آن ریل حرکت کنند. وقتی می‌گوییم فقر، فساد، تبعیض، بحران اقتصادی، عدم تعادل در بازارمسکن،عدم امکان دسترسی تعداد زیادی از مردم به سرپناه، عدم امکان ورود مردم به بازارهای تولید و ... همه اینها بستگی به کلان نظریه الگوی اداره جامعه، الگوی پیشرفت  و توسعه کشور دارد و ریشه فقر در این الگوها و نظریه­ها و دولتمردانی متعهد به این­هاست. مثلا برای ما که در فضای اقتصاد اسلامی صحبت می‌کنیم، فقرها، محرومیت‌ها، کپرنشینی­ها و حاشیه‌نشینی­های کشور و بحث دو دهکی که ۵۰ درصد هزینه‌های مصرفی را در جامعه دارند و ۵۰ درصد جمعیت کشور محروم­اند و حداکثر ۲۰ درصد هزینه‌های تولید و مصرف را به خود اختصاص می‌دهند، ریشه در این دارد که دولت­مردان قواعد را بد طراحی کرده‌اند.

 در این کشور الگوی قواعد و ساختاری به سمت لیبرالی و غرب پرستی گرایش یافته است و نتیجه آن یک جا کپر نشینی و یک جا کاخ نشینی است. پس فقر، فساد، تبعیض و بحران‌های اقتصادی ریشه در نوع حکمرانی دولت­مردان و الگوهای تقلیدی پیاده‌سازی قواعد دارد.

7- حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی:

 در فضای انقلاب اسلامی، نظام سیاسی تغییر می‌کند و در مرحله بعد باید دولت­سازی صورت بگیرد. الان که می‌گویند دولت نداریم برای این است که ما اعتقاد به اقتصاد اسلامی و ساماندهی زندگی اجتماعی بر اساس ارزش­ها، الگوها، امکانات و خدمات خودمان نداریم، هنوز یک پارادایم غالب را نیافته‌ایم، دولت­مردان ما از الگوهای غربی تبعیت می‌کنند و هر روز از مدل‌های ژاپن اسلامی، آمریکای اسلامی و ترکیه اسلامی می­گویند، اما دریغ از اینکه بگویند ما خود می‌توانیم یک مدل مبتنی بر آموزه‌های اسلامی، ارزش ها و جغرافیای کشور خودمان داشته باشیم. وقتی دولت اسلامی خواهیم داشت که حداقل در حوزه اقتصادی و اقتصاد مقاومتی اسلامی یک الگوی متفاوت از شرق و غرب که شعار انقلاب بوده است، برای کشور خودمان داشته باشیم.

 پس مرحله دولت‌سازی به معنی ایجاد قواعد و ساختارهایی متفاوت از قواعد و ساختارهای قجری و پهلوی است که متأثر از آموزه های غرب نباشد. وقتی اینها تغییر کرد، فضای جامعه، فضای تعامل ۲۴ میلیون شاغل و یا فراتر از آن، ۸۰ میلیون جمعیت که دارای قواعد جدید شده است و سبک زندگی تغییر داده خواهد شد.

هدف انقلاب اسلامی هم تغییر سبک زندگی در فضای جامعه است. اگر به مرحله دولت‌سازی نرسیم و نتوانیم سبک زندگی را با قواعد جدید و متفاوت با آنچه که در غرب و شرق عالم است پیاده­سازی کنیم، همانند امروز کشورمان، مورد تاثیر هجمه‌های فضای زندگی غربی قرار خواهیم گرفت. نوع فضای فعالیت اقتصادی و سیستم بانکداری خصوصی و سیستم‌های مالیاتی، پولی و سایر نظام‌هایی که سبک زندگی ما را در سطح کلان شکل می‌دهند، ریشه فقر و گرفتاری‌ها هستند و به همین دلیل جامعه پردازی اتفاق نمی‌افتد.

8- موانع رشد اقتصادی کشور :

در کشوری که بخش زیادی از منابع طبیعی را داشته باشیم و نقشی در اداره خود و اداره منطقه ایفا نکنیم، ناچاراً بازار مصرف مجصولات کشورهای غربی می­شویم که تنها  15 تا 20 درصد منابع طبیعی خود را در اختیار ما قرار میدهند. بعد از انقلاب اسلامی فضای ما متفاوت تر شده است؛ یعنی کشورهای غربی توانستند اختیار منابع طبیعی جهان، توانایی اداره دنیا، قیمت­گذاری نفت ارزان­تر از آب را در اختیار بگیرند، ما متاسفانه در این سال­ها بر سر سفره خان الهی نشسته ایم و سومین یا چهارمین کشور مصرف کننده دنیا هستیم. فضای موجود یک نظام رانتی شامل توزیع رانت منابع طبیعی، نظام پولی فراتر از ربا[1] است. وقتی که خلق پول و ثروت در اختیار عده­ای خاص باشد که نقشی در تولید ندارند، بازار توزیع ثروت به شکل فاحشی از طبقات پایین به نفع طبقات بالا می­گردد.

سیستم بانکی سیستم مکش ثروت، قدرت خرید و کار طبقات پایین به نفع کسانی است که نقشی در تولید ندارند. رانت خلق پول و رانت منابع طبیعی باعث شده است که کشوری به وجود آید که مدار توزیع برای کسانی باشد که نقشی در تولید ندارند. در دهک­های بالا بر سر خلق پول و رانت منابع طبیعی نشسته­اند و ثروت طبقات پایین را به نفع خود مکش می­کنند.

9- نقش اقتصاد اسلامی در رفع موانع:

در اقتصاد اسلامی و اقتصاد مقاومتی بر روی نظام رانتی باید خط کشیده شود و مکش قدرت خرید دهک­های بالا پایان یابد که در این راستا باید مشارکت آحاد جامعه در تولید کیک اقتصادی فراهم شود. ابتدا باید نظام پولی برچیده شود و انحصار خلق پول و مکش قدرت خرید فقرا توسط اغنیا و مال اندوزان از بین برود.

 

 

برای مطالعه: اگر خلق پول  در اختیار سیستم تولید بود، 60 برابر خلق پول شده و حداقل اتفاقی در سیستم تولید افتاده بود. در دهه­های گذشته رشد اقتصادی 7 تا 8 برابر شده که هیچ ارتباطی با بخش حقیقی نداشته است.

 

 

 

 

10- تشکیل نظام تولیدی مردمی:

1-10- توقف توزیع ثروت از طبقات پایین به بالا:

اولین گام برای شکل­گیری نظام تولیدی مردمی این است که توزیع ثروت از طبقات پایین به بالا متوقف شود. نظام پولی ما ضد نظام تولید است و باید اقتصاد مردمی شکل گیرد تا امکان مشارکت عمومی را فراهم آورد. در نظام اقتصادی اسلامی برعکس نظام اقتصادی غرب، بهره مندی از انفال و منابع طبیعی در اختیار چند خانواده نیست و طبق آموزه­های اسلامی متعلق به همه است. منابع طبیعی مثل نفت، گاز و ثروت­های طبیعی متعلق به همه است که بر اساس آن بتوانند در بازه تولید مشارکت داشته باشند.

به جای یارانه باید کلمه بهره­مندی از منابع طبیعی را به کار ببریم. وقتی پول در اختیار عده­ای خاص باشد انسجام ملی شکل نمی­گیرد. برای اداره کشور باید اغنیا و صاحبان درآمدهای میلیاردی مالیات بدهند. با توجه به اینکه ثروتمندان دارایی دارند و پول نقد در حساب نمی­گذارند، اساس سیستم مالیاتی نیز بر عهده فقرا است. تورم غارت مالکیت فقرا برای خرج حاکمان بی کفایت و تکاثر ثروت برای صاحبان ثروت های نجومی است.

2-10- امن شدن فضای تولید:

گام دوم این است که فضای تولید بایستی امن شود. باید توجه داشت که ناامنی فضای تولید سال­های اخیر ناشی از فضای کلی است. در فضای کلان بایستی نظام پولی غارتی اصلاح شود و منابع طبیعی و انفال شیوه اداره­اش عوض شود. در ادبیات اقتصاد مردمی و الگوی پیشرفت باید از این پیله در بیاییم؛ چراکه اگر با این شکل پیش برویم پروانه در پیله می­میرد و نظام اسلامی به تمدن اسلامی نمی­رسد. با کمک جوانان از این پیله عبور می­کنیم و دست غرب پرستان از اداره کشور کوتاه می­شود. در ساختارهای کلان بحث حکمرانی منابع طبیعی، نظام پولی در اختیار چند هزار نفر و نظام مالیاتی کاریکاتوری باید اصلاح شود.

3-10- تکمیل زنجیره­های ارزش:

گام سوم این است که زنجیره­های ارزش خود را تکمیل کنیم. ما اکنون در تقسیم کار بین المللی، تأمین کننده نفت خام برای کشورهای پیشرفته هستیم. کشورهای چین و آمریکا وارد کننده انرژی هستند و با تکمیل زنجیره ارزش، محصولات نفت خام را به سایر منابع تبدیل می­کنند. ما هم بر اساس آموزه­های اسلامی باید تبدیل­کننده منبع خام انرژی به سایر منابع باشیم. با پول نفت به کشورهای غربی وابسته شده­ایم و از آنها تکنولوژی می­خریم. بایستی منابع طبیعی را در زنجیره ارزش قرار دهیم و با کار، تلاش و اصلاح نظام بهره­برداری از حالت خام­خواری متمرکز بین چند خانواده، یک نظام تولید منظم تشکیل دهیم. اگر غیر از این عمل کنیم، غربی­ها هر کاری بخواهند سر ما می­آورند و این از ضعف خود ماست که اجازه شکل­گیری زنجیره ارزش نداده­ایم. ما باید با فکر و اندیشه­مان مدار توسعه­نیافتگی و تحقیر ملی را بشکنیم.

11- نظام تولیدی مقتدر:

نظام تولیدی مقتدر نظامی است که روی پای خودش بایستد و با همه دنیا با اقتدار ارتباط دارد (برخلاف تفکر بعضی از فریبکاران که می­گویند راه را بر دنیا می­بندد و ارتباط با آمریکا را ارتیاط با همه دنیا می­دانند). اقتصاد مقاومتی در انقلاب اسلامی، اقتصادی است که با همه دنیا ارتباط دارد و شعارش این است که نه استثمار می­شویم و نه استثمار می­کنیم و در اصلاحش باید مطالبه گری کنیم و نظام­های پولی، رانتی و خام فروشی باید اصلاح شوند و امکان مشارکت مردم در فضای تولیدی فراهم شود.

تشکیل نظام تولیدی مردمی

12- تفاوت اقتصاد اسلامی و اقتصاد لیبرال:

اقتصاد اسلامی و اقتصاد لیبرال دمکراسی تفاوت با هم دارند. نظام لیبرال دمکراسی معتقد است که بدون هدایت و بدون نیاز به پیامبران الهی می­تواند حیات اجتماعی خود را ساماندهی کند، ساماندهی بر اساس عقل خودشان است، در عمل و سیاست خود فرد ذینفع هست، این نظام بحران زیست محیطی و اجتماعی به وجود آورده است، در غرب از این سبک زندگی خسته شده اند و معتقدند انسان به حدی رسیده است که می­تواند زندگی را ساماندهی کند. در فضای دینی، اعتقاد به هدایت به باری­تعالی و زندگی عادلانه و شرافت­مندانه، قواعد کلی را فراهم کرده است که در حیات سیاسی، زندگی مبتنی بر حیات طیبه است و گرفتاری­های تمدن غربی[2] را ندارد.

بخش سوم: تذکرات و نکات آموزشی

1- آینده مطلوب از دیدگاه دانشگاه اقتصاد مردمی:

اینکه برخی از بحث ها یک مقدار کلی و مبنایی - فلسفی هست ایرادی ندارد. دانشگاه مردمی است ولی به این معنا نیست که می­خواهیم همه­چیز خیلی ساده باشد. ما اگر خواسته باشیم رفتارهایمان را درست کنیم باید بینش خود را نیز تقویت کنیم. برای این بینش درست لازم است که مثلاً سیاست­ها و مسائل اقتصادی حاکم بر کشور و حاکم بر دنیا را بشناسیم. بعضی از مبانی حاکم بر آن را بشناسیم. شاید برخی از موضوعات مقداری پیچیده به نظر برسند. اما جای جای نگرانی نیست. این مباحث در ترم های بعدی مجدد باز می­شود­. این ترم به هر حال ترم اول است و داریم از این 12 استاد بزرگوار استفاده می­کنیم برای اینکه کار را آغاز بکنیم. سر فصل­ها توسعه داده می­شود. در ادامه دوره­های آفلاین نیز برگزار می­گردد. به هر حال ما در یک فضای دانشگاهی اگر بخواهیم جلو برویم برای مقطع لیسانس در واقع 140 واحد خواهد بود. این مباحث شکافته می­شود. در هر صورت مبانی اقتصاد را باید یک نگاهی داشته باشیم. سیاست گذاری های اقتصادی را نیز باید یک نگاه داشته باشیم. و سومین مورد رفتارهای اقتصادی است، یعنی صرفاً ما نمی­خواهیم چون دانشگاه مردمی است فقط تمرکز روی رفتارهای اقتصادی داشته باشیم. یکی از کارهایی که باید انجام شود این است که باید بینش درست داشته باشیم. این بینش درست در واقع روی رفتار و انتخاب ما تاثیرگزار است، روی تحلیلی که روی اقتصاد کشاور و دنیا داریم موثر است و درنهایت در ساختن اقتصاد مطلوب به ما خیلی خیلی کمک خواهد کرد. لذا این مباحث همه حساب شده است و روی همه مباحث کار شده است.

 ما بیش از 8 سال است که کارمان همین است که با مردم ، دانشجویان و اساتید صحبت می­کنیم . ان­شالله مباحثی هست که مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

 

 

2- توضیحاتی پیرامون آزمون ها و حضور-غیاب:

 جلسه اول و دوم در روی سایت[3] موجود است. هم متن و هم آزمون موجود است و تا روز شنبه باز می­باشد. کسانی که موفق به دادن آزمون و اعلام حضور نشده­اند می­توانند مراجعه کنند. سوالات جلسه سوم امشب بارگزاری می گردد و از فردا ظهر جلسه سوم هم جلسه سوم حضور و غیاب و آزمون فعال می­گردد که می­توانید مراجعه نمایید . قبلا هم گفته شد که نمره قبولی در آزمون 12 از 20  می باشد؛ مثلا اگر 5 سوال طرح شده است به 3 سوال باید جواب درست داده شود. لازم به ذکر است که در صورت نمره نیاوردن مجددا پایان ترم تمام این موارد آزمونش گرفته می­شود. ضمن تشکر از دوستانی که اعلام آمادگی کرده مباحث را پیاده می­کنند، دوستان دیگر هم اگر علاقه­مند هستند، در دایرکت اینستاگرام دانشگاه اعلام آمادگی کنند­. این­ها تبدیل به جزوه و کتاب می­شود و در آینده در اختیار همه قرار خواهد گرفت. ما به دنبال این هستیم که یک جریان علمی متفاوتی در حوزه اقتصاد راه بیندازیم. و این­ها را بعداً به رسمیت برسانیم و فرآیند و داستان آموزش اقتصاد و پژوهش اقتصاد در کشور را به صورت بومی و اسلامی ترسیم بکنیم .

3- ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی:

اقتصاد مقاومتی در واقع اقتصاد اسلامی بومی الان ماست. نسخه معاصر نظام اقتصادی اسلامی برا ما                          " اقتصاد مقاومتی" می شود و چیز عجیبی نخواهد بود. امیدواریم انشاالله دوستانی که با ما همراه هستند همراهی خود را ادامه دهند . امید داریم در آینده شرکت­کنندگان در این کلاس­ها، مدیران این کشور باشند، نمایندگان مجلس و اساتید دانشگاه باشند، و... . در هر کسب و کاری که هستند با نگاه اقتصاد مقاومتی موفق باشند و در واقع موثر باشند و اقتصاد مقاومتی را از این مسیر به کل بدنه کشور تزریق بکنیم. بنا داریم در این طرح طی 5 سال 400 هزار نفرعزیزانی که اقتصاد مقاومتی را می­دانند و آشنایی دارند و مسلط هستند را تربیت کنیم. این 400 هزار نفر کل فضای اقتصادی کشور را تغییر خواهند داد (از داد و ستدهای فردی و خانوادگی تا بحث بازار و سیاست­گذاری کلان و بحث­های بین المللی اقتصاد مقاومتی).

 شما اولین گروه هستید که با ما همراه شدید و ان­شاالله این همراهی را ادامه دهید در ماه­های بعد هم مجموعه ها و گروه­های دیگری اضافه خواهند شد. ما یک دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی مردمی 400 هزار نفره را ان­شالله تا سال 1404 با حضور همه شما داشته باشیم.

 

[1]  بحث ربا یک جریان انحرافی و بلایی است که بانکداری خصوصی بر سر مردم در طول 18 سال اخیر آورده است.

[2]  باید توجه داشت که گرفتاری تمدن غرب در اقتصاد، ربا و طمع است که پایه و اساس مبارزات جنبش وال استریت بود

[3] http://www.modaresan.info/damam/