بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه اول: مبانی جنگ اقتصادی
استاد حسن عباسی
1- عظیمترین جنگ اقتصادی در تاریخ بشر
از آنجا که دغدغه اصلی دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی دنبالکردن مباحث اقتصاد مقاومتی در بسترسازی اجرایی آن میباشد نه صرفاً در حوزه آکادمیک، لذا جوانب آن از دامنه مبانی نظری تا روشها و شیوههای اجرایی آن در حوزه مباحث استراتژی و تاکتیکی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. وجه اصلی مناسبات اقتصادی که در تحریمهای اقتصادی با آن روبهرو هستیم و عظیمترین جنگ اقتصادی تاریخ علیه جمهوری اسلامی ایران با عنوان فشار حداکثری که از سال 1387 یعنی یک ماه قبل از روی کار آمدن باراک اوباما با عنوان"DIME PARADIGM" توسط آمریکا علیه ایران شروع شده و تا به امروز هم ادامه دارد.
DIME PARADIGM
D=Diplomatic (جنگ دیپلماتیک)
I=Informational(جنگ اطلاعاتی)
M=Military (جنگ نظامی)
E=Economical(جنگ اقتصادی)
با توجه به اینکه جنگ اقتصادی یک مبحث جوان بین مباحث آکادمیک در حوزه علوم استراتژیک است و در دانشکده های اقتصادی کمتر مورد مطالعه قرار میگیرد، لذا سعی بر آن شده است که پیوندی میان مباحث اقتصادی و استراتژیک در حوزه جنگ اقتصادی البته به صورت کابردی برقرار شود. (البته در خلال مباحث، متون تخصصی هم معرفی خواهد شد تا مورد استفاده افرادی قرار گیرد که میخواهند مطالعات گستردهتری در این زمینه داشته باشند.)
2- پارادایمهای جنگ اقتصادی در علوم استراتژیک
همانگونه که مستحضرید دو پارادایم کلی در مورد جنگ اقتصادی در علوم استراتژیک وجود دارد:
1-2- جنگ اقتصادی به عنوان جنگ مکمل نظامی
تاریخ بشر نشان داده است که همواره در پی جنگهای نظامی، یک وجه جنگ اقتصادی هم در نظر گرفته شده است. بهطور مشخص همواره در فیلمهای باستانی دیدهایم که مردم درون قلعهای توسط دولت شهرها مورد محاصره قرار گرفتهاند و مهمترین کاری که در محاصره اقتصادی صورت گرفته، این است که نگذارند آب، آذوقه و گندم به افراد برسد و این عمل را به مدت سه ماه، شش ماه، یکسال و گاهی اوقات چند سال ادامه میدادند تا آنها را به زانو در بیاورند.
در ماجرای فیلم تروی(TROY) اثر کلاسیک ایلیاد و ادیسه هومر که در آن قلعهای در تروآ توسط یونانیها تحت محاصره قرار گرفته بود، نتوانستند افراد در قلعه را شکست بدهند تا آن اسب معروف تروآ را فرستادند و این نمونهای از محاصره و جنگ اقتصادی بود که شکست خورد، چون هرچه افراد را در محاصره نگه داشتند، نتوانستند آن ها را شکست بدهند و در نهایت از طریق نفوذ با اسب چوبی معروف این کار را به سرانجام رساندند.
بنابراین ما در دوره چهار، پنج هزار ساله گذشته تاریخ نظامی همیشه جنگ اقتصادی را مقولهای دانستهایم که وقتی جنگ نظامی شروع شد و میخواهند که آن را به نتیجه برسانند یک اهرم فشار برای این امر جنگ اقتصادی است.
در جنگ صحرای کربلا آب را بر روی امام حسین(ع) بستند یعنی محاصره اقتصادی کردند. در جنگ صفین (در مکانی به نام رقّه، بالای دیرالزّور که در حال حاضر در دست آمریکایی هاست) نیروهای معاویه آب را بر روی حضرت علی (ع) بستند، یعنی در جنگ استفاده اقتصادی ازمحاصره آب کردند. پیامبر جلیل القدر اسلام در شعب ابی طالب توسط ابوسفیان مورد محاصره اقتصادی قرار گرفتند تا دست از دینشان بردارند.
پس در تاریخ انبیاء ائمه و تاریخ جنگهای گوناگون همیشه یک پای منازعات فشار اقتصادی است اما هیچ وقت جنگ اقتصادی جنگ اصلی محسوب نمی شد و همواره تابعی از جنگ نظامی به شمار می آمد.
ما در طول دو سه دهه گذشته با نوع جدیدی از جنگ اقتصادی در جهان روبرو هستیم که تقریباً میتوان گفت مهمترین نوع آن جنگ اقتصادیای است که علیه ایران مورد استفاده قرار میگیرد و آنچه که در تاریخ نظامی و استراتژیک جهان بیسابقه است این موضوع است که "جنگ اقتصادی برای جنگ اقتصادی است" و ربطی به سایر جنگهای (نظامی و دیپلماتیک و فرهنگی و ...) ندارد. بنابراین دو دسته جنگ اقتصادی داریم:
1) جنگ اقتصادی در زمینه حمایت از جنگ نظامی (با ذهنیت عمومی مردم از جنگ)
2-2- جنگ اقتصادی به عنوان تنها زمینه جنگ
2) جنگ اقتصادی به عنوان تنها زمینه جنگ که میتواند دشمن را به شکست وا دارد.
نقل قول میکنم از جیمز ریکاردز نویسنده معروف جنگ ارزی که تقریباً از طراحان جنگ ارزی آمریکا علیه ایران،چین، روسیه و ونزوئلا است.
آقای جیمز ریکاردز در کلیپی که از ایشان در سال ۱۳۹۲ منتشر شده در اندیشکده کارنگی در کنفرانسی توضیح میدهد که در سال ۱۳۹۰ یعنی دو سال قبل چطور اینها موفق شدند ۴۰ درصد ارزش ریالی ایران را نابود کنند. اینجا یک توضیح و یا به اصطلاح اطلاعاتی میدهد که خیلی جالب است! میگوید که قبلاً جنگها اینگونه بود که زمینی میجنگیدند و بعد کار کشید به دریا و نیروی دریایی راه افتاد و جنگ دریایی هم به آنها اضافه شد. هواپیما صد سال پیش اختراع شد و جنگهای هوایی هم به آنها اضافه شد، سلاح اتمی هم ساخته شد و جنگهای اتمی، شیمیایی و میکروبی هم به آنها اضافه شد. اما الان نوع خطرناکتری از جنگ شروع شده که در نوع خود بیسابقه است، آن هم جنگ از طریق پولهاست.
پس ما در دورهای زندگی میکنیم که اساساً نگاهمان نباید به جنگ نظامی باشد. نگاهمان نباید به این باشد که ایران سقوط کند فرو بریزد، یکی بیاید خرمشهر را بگیرد و یکی دیگر بیاید تنگه هرمز را ببندد و یکی بیاید تهران را بمباران کند. زیرا اگر کسی گلوبالهاوک را بیاورد بالای آسمان ایران، پدافند هوایی آن را میزند و میافتد. اگر ببینیم میخواهند تعرض کنند و حاج قاسم را ترور فیزیکی کنند، سیستم موشکی ما عین الاسد را خواهد زد. بنابراین ذهن ها در جنگ باید به سمت مفهومی به نام جنگ اقتصادی برود.
3- پردههای جنگ اقتصادی
جنگ اقتصادی که متون تخصصی گوناگونی دارد و من بعضی از نمونه های آن را خدمت شما معرفی خواهم کرد چهار پرده دارد:
1-3- پرده اول: جنگ ارزی یا جنگ پول
اولین و اساسی ترین پرده جنگ اقتصادی جنگ پول است. جنگ پول یا اصطلاحاً نابود کردن یک کشور از طریق پول آن اینگونه ارزیابی میشود که لنین می گوید: (البته من هرچه گشتم سند این حرف را پیدا نکردم ولی در کتاب سرمایهداری و آزادی میلتون فریدمن از قول لنین این نوشته شده است که من آن را خدمت شما عرض می کنم و مربوط به نقل از لنین ذکر شده است) " اگر خواستید کشوری را نابود کنید پول آن را نابود کنید، خواستید کشوری را زمین بزنید پول آن را زمین بزنید."
این اکنون سرلوحه وزارت دفاع آمریکا است و در وزارت خزانهداری آمریکا ستاد تخصصی دارد که من انشاءالله آن را تشریح خواهم کرد. پس اولین پرده جنگ اقتصادی نابود کردن پول آن کشور است.
شاید برای شما جالب باشد که الان میگویند جنگ ارزی که جنگ پول هاست در واقع "جنگ اتمی" حوزه اقتصاد است. چطور بین همه سلاحهای مختلف، سلاح اتمی در بین ارتشها از همه خطرناکتر است، در جنگهای اقتصادی هم وجه جنگ پول حکم جنگ اتمی را در میان جنگهای نظامی دارد.
پرده اول جنگ اقتصادی مفهومی به نام (currency war) است. همانطور که ما در زبان فارسی یک کلمه به نام پول داریم در زبان انگلیسی هم یک مفهوم به نام پول (money) و یک مفهوم ارزش و اعتبار به نام currency داریم و باید به آن دقت کنیم که money’s war نیست بلکه منظور currency war است و یعنی جنگ currency ها. currency ها پولهای اعتباری هستند که بدون پشتوانه منتشر میشوند و اصطلاحاً به آن فیات یا پول بدون پشتوانه میگویند و مثل سکه طلا و سکه نقره نیستند که ارزش واقعی داشته باشند، پس currency war یعنی جنگ ارزی که بین دلار و ریال، دلار و یورو، یورو روبل ، یورو و یوآن، یوان با ین و ... میباشد ودر واقع پولها با هم میجنگند و ارزش یکدیگر را نابود میکنند.
1-1-3- آمریکا و پنج جنگ ارزی شکل علیه کشورهای مختلف
آمریکا از سال ۱۳۸۹ تا امروز (یعنی ۱۱ سال گذشته) پنج جنگ ارزی گسترده را شکل داده و طی آن ۴۰ درصد ذخایر ارزی چین یعنی حدود یک تریلیون و دویست، سیصد میلیارد دلار را در طی ۴۵ روز نابود میکند.( دقیقاً وسط جشن هستهای ایران مصادف با تصویب برجام در تیر و مرداد سال 1394)
جنگ ارزی آمریکا با کشور روسیه که تقریباً روبل را زمینگیر کرد. جنگ ارزی دلار آمریکا با ریال ایران در مرحله اول در سال ۱۳۹۰ و مرحله بعد آن در سال ۱۳۹۷ انجام شد که تقریباً ارزش پول ایران را به مرحله بسیار وحشتناکی تنزل داد و به سقوط رساند.
در جنگ ارزی چهارم بزرگترین ضربه را به پول کشور ونزوئلا زد و همانطور که خبر دارید الان وضعیت اقتصادی ونزوئلا به خصوص وضعیت پولی آن در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد.
مسئله بعدی هم طرح سزار است که در سوریه و لبنان علیه پول لبنان و علی الخصوص علیه پول سوریه درحال اجرا است و این پنجمین جنگی است که اجرا شده است.
اینها را ما روزانه رصد کرده و اطلاعات آنها و سازوکاری که برای نابودی پول این پنج کشور است را دنبال میکنیم و تجارب خوبی هم به دست آوردهایم که از این طریق طی هفت، هشت سال گذشته موفق شدیم اولین تیم متخصص ارزی جوان را تربیت کنیم. الان اگر شما به وب سایت جنگ ارزی یا کانال جنگ ارزی در تلگرام و یا پیج آن در اینستاگرام وارد شوید تیم جوانی را مشاهده خواهید کرد که در بحبوحه همین جنگ ارزی گستردهای که در سال ۱۳۹۰ علیه ایران شروع شد، تربیت کردیم.
2-1-3- فرصتهای جنگ ارزیبرای کشور ایران
پس پرده اول جنگ اقتصادی جنگ پول است "خواستید اقتصاد یک کشور را نابود کنید پول آن را زمین بزنید" اینجا بود که وقتی گزارش خدمت رهبر معظم انقلاب رسید ایشان در شهریور سال ۱۳۹۵ فرمودند: اگر مردم و مسئولان بتوانند اقتصاد مقاومتی را به نحو احسن اجرا کنند و کشور را از جادوی پولی و ارزی دشمن خارج کنند و آقایی و سروری دلار را از حیات اقتصادی کشور ما نجات دهند، میتوانیم نه تنها ملت خودمان، بلکه ملتهای دیگر دنیا را هم نجات دهیم و برای جهان الگو باشیم. ملتهای دیگر هم اسیر این جنگ هستند. حضرت آقا میفرمود که ما باید این کار را انجام دهیم تا ملتهای دیگر را هم بتوانیم نجات دهیم.
البته متاسفانه در بانک مرکزی در وزارت اقتصاد و در قرارگاه اقتصادی دولت فعلی اصلاً ارادهای برای این قضیه وجود ندارد که چیزی به نام جنگ ارزی را فهم کنند و بزنند. متاسفانه چند ماه بعد از این صحبت رهبر که همایش جنگ ارزی انجام شد کارشناسان ارزی بانک مرکزی دولت قبل و دولت فعلی بعد از این که کارشناسان ما تشریح کاملی از وضعیت معاونت مربوطه وزارت خزانه داری آمریکا را انجام دادند، برای همه حیرت انگیز بود و بعد از آن جمله معروف را از همه شنیدید که "اتاق عملیات علیه ایران از وزارت جنگ آمریکا به وزارت خزانهداری آمریکا منتقل شده است".
2-3- پرده دوم: جنگ تجاری
پرده دوم چیست؟ پرده دوم جنگ تجاری است الان ما یک مسئله کلیدی داریم و آن این است که مردم میگویند ما تحریم هستیم. تحریم یعنی چه؟ یعنی جنگ تجاری. یعنی ما نه میتوانیم کالایی بفروشیم و نه میتوانیم کالایی بخریم. جنگ تجاری مراودات بین ملتها و کشورها را زیر سوال میبرد و چارچوب اختیارات آن هم با WTO یعنی سازمان تجارت جهانی است. یعنی مقررات تجاری که در سازمان تجارت جهانی وضع شده و چارچوبهای دیگر آن در ذیل آن قرار دارد. لذا پرده دوم جنگ اقتصادی هم جنگ تجاری است.
3-3- پرده سوم: جنگ تولید
پرده سوم جنگ اقتصادی، جنگ تولید است. جنگ تولید ممکن است برای شما عجیب باشد.
در جنگ تولید، جنگ سرد وجود دارد. در جنگ سرد از طرحهای اقتصادی همدیگر جاسوسی میکنند و آنها را میدزدند، تکنولوژیهای همدیگر را میدزدند، رشد تکنولوژی را زمینگیر میکنند و کاری میکنند تا کارخانهها دچار اختلال شوند و راکد بمانند و ورشکست شوند. پس سومین حوزه جنگ اقتصادی جنگ تولید است که به آن جنگ سرد می گوییم.
1-3-3- اهداف جنگ تولید
در جنگ سرد اقتصادی، اساسیترین مشکلی که مد نظر است این است که اولاً سعی کنید تولید کشور مقابل (کشور هدف) را نابود کنید و زمینگیر شود، ثانیاً اگر ابداعات و ابتکاراتی در حوزههای صنعتی، تولیدی و غیره دارند در آن اختلال ایجاد کنید.
مثال میزنم: امسال در کشور ما سیب زمینی در حجم انبوه تولید میشود که هم نیازهای داخلی را پاسخگوست و هم میتوان آن را صادر کرد. چون کشاورز ما محصولش فروش نمیرود و شکست میخورد، سال بعد کاربری زمینش را تغییر میدهد، سال بعد هم محصولاتش فروش نمیرود و روی دستش میماند، سالهای بعد نیز همینگونه ادامه مییابد. کشاورز ما به دلیل اینکه در تولید آمایش و محاسبه صورت نگرفته چیز دیگری تولید میکند که کشش بازار ندارد و شکست میخورد. این اختلال در تولید کشاورزی مربوط به جنگ تولید است .حالا اگر در صنعت هم همین را مشاهده کردیم مربوط به جنگ تولید می باشد.
2-3-3- اساس جنگ سرد در حوزه تولید
اما اساس جنگ سرد در حوزه تولید جاسوسی صنعتی است. جاسوسی اقتصادی، در حوزه اقتصاد کشاورزی، عمران و موارد دیگرمی باشد که متاسفانه الان سرزمین ما بهشت جاسوسان در حوزه تولید است و همانطور که می شنوید هر چند وقت یکبار یک کارخانه ورشکسته میشود، یک مجموعه را بانکها در اختیار میگیرند و زمین میزنند. اخیراً قوه قضائیه وارد شده است و رئیس محترم قوه قضاییه حضورا به استانها میرود تا کارخانهها را برگرداند و کار شرکتها را پیگیری کند. بخشی از این اختلال اقتصادی در مورد تولید از کشاورزی و عمران تا صنعت ریشه در نفوذ در این حوزه دارد. پس پرده اول جنگ ارزی بود، پرده دوم جنگ مهم تجاری و پرده سوم، حوزه جنگ تولید است.
4-3- پرده چهارم: حوزه منابع
جنگ اقتصادی در پرده چهارم در حوزه منابع است. خوب میدانید که نفت و گاز یک منبع مهم است. نیکل، کروم، روی و مس، همه مواد اولیهای هستند که اقتصاد امروز با آنها وابستگی دارد، یک بخشی از جنگ اقتصادی در حوزه منابع است.
1-4-3- دلیل اهمیت جنگ اقتصادی در حوزه منابع
چرا آمریکا در خاورمیانه به قول خودشان چنبره زده است؟ چون یک منبع مهمی به نام نفت و گاز دارد و چین، کره، هند، ژاپن و اروپا به آن نیازمندند. آمریکا مادامی که نفت منطقه را در آرامکو عربستان کنترل میکند، در واقع اقتصاد چین، ژاپن و کره را کنترل میکند. هشت منبع مهم استراتژیک در جهان وجود دارد که هر کشوری این منابع استراتژیک را کنترل کند، کل تکنولوژی دنیا را کنترل کرده است. حالا شما در نظر بگیرید ۱۰ یا ۱۵ تا از منابع از لحاظ استراتژیک در درجات پایینتر و کیفیت پایینتر هستند. اگر کشور یا گروهی از کشورها بتوانند ۲۰ یا ۲۵ یا ۳۰ تا ماده اصلی را در چنگ خودشان بگیرند مثلاً در آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا یا هر جای دیگر و یا لابراتوارها یا آزمایشگاههایی که مواد را تولید میکنند قطعاً نمی گذارند مواد به جاهای دیگر برسد.
اکنون در حوزه تحریم موشکی و انرژی اتمی، در آمریکا و اروپا و چین مراقبند که فلان ماده حساس به دست ایران نرسد تا ایران از آن در ساخت تجهیزات موشکی استفاده کند. مثلاً شما یک موشکی ساخته و میخواهید در آن ماهواره گذاشته و در مدار فضا قرار دهید. شما آن را میتوانید تا یک ارتفاع بخصوص در جو بفرستید، چون ماده خاصی نیاز دارید که ماهواره شما یا قمر مصنوعی شما از آن ماده ساخته شود تا در ارتفاع خیلی بالاتر از جو کره زمین نسوزد (در اثر وضعیتی که آن جا دارد مانند نور خورشید و غیره) و چون آن ماده در اختیار ما نیست، ماهواره ما میتواند در مدار ۴۰۰ کیلومتری، ۶۰۰کیلومتری و ۸۰۰ کیلومتری گذاشته شود و اگر آن ماده در اختیارما قرار نگیرد، تکنولوژی ما در حوزه فضایی و موشکی در یک سطح باقی می ماند.
2-4-3- جایگاه شهیدان فخریزاده و طهرانی مقدم در پرده چهارم جنگ اقتصادی
اهمیت محسن فخریزاده که شهیدش کردند در این بود که شهید فخری زاده و شهید طهرانی مقدم مینشستند و ریزه کاری های حوزه های تکنولوژیکی را مطالعه می کردند و این مواد را تولید می کردند.
4- جمعبندی پرده های جنگ اقتصادی
5- بررسی وضعیت ایران در میدان جنگ اقتصادی
جنگ اقتصادی میتواند در هر کشوری و متناسب با شرایط آن کشور در هر 4 پرده خود بروز پیدا کند و یا محدود به یک پرده باشد.آنچه در سالهای اخیر در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، اجرای همزمان هر 4 پرده جنگ اقتصادی است. به طوریکه مقام معظم رهبری در بیانات خود از اصطلاح"جنگ تمام عیار اقتصادی "صحبت به میان آوردهاند و تلاش برای مبارزه در برابر این خطر را "جهاد مقدس" نامگزاری کردهاند.
1-5- وضعیت مجریان سیاستهای جمهوری اسلامی
متاسفانه بر خلاف منویات مقام معظم رهبری، در دیدگاه مجریان سیاستهای جمهوری اسلامی، جنگ اقتصادی و مبارزه با آن به شکل سیستماتیکی مورد نظر واقع نشده است؛ به طور مثال بخشی از کنگره و سنا آمریکا به شکل تخصصی در حوزه راهکارهای نفوذ اقتصادی به کشورهای مورد نظر خود سازماندهی شده اند، حال آن که نه در کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی کمیتهای به نام کمیته جنگ اقتصادی موجود است و نه وزارت اقتصاد دارای معاونت جنگ اقتصادی است و نه بانک مرکزی دارای معاونت جنگ ارزی است.
2-5- وضعیت فرماندهی میدان جنگ اقتصادی
باید توجه داشت که جنگ اقتصادی همچون میدان جنگی است که مناسب با این میدان، فرمانده میدانی باید تعیین شود تا با وحدت فرماندهی خود سبب هم افزایی نیروها شود؛ همانطور که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در عرصه جنگ نظامی توانست با وحدت فرماندهی خود، بسیج منابع و امکانات، دشمن داعشی را به زانو در بیاورد. لذا سیاست گزاران جمهوری اسلامی باید به سمت استفاده از جوانان اقتصاددان و استراتژیستی گام بردارند که با فرع دانستن مقوله مذاکره (و نه گره زدن مشکلات معیشتی به مذاکرات سیاسی)، نگاهی جدیتر به جنگ اقتصادی داشته باشند.در واقع آنچه نیاز ماست تعیین کارگزاری برای مقابله مستقیم با جنگ اقتصادی است که دیپلماسی، پشتیبان آن باشد.
6- مفهومشناسی اقتصاد مقاومتی
در ابتدا باید توجه داشت که واژه مقاومت (Resistance) در ادبیات سیاسی- اقتصادی نخستین بار در حوزه نظامی مورد توجه واقع شد و نزدیکترین تعریف به آن، فعالیتهای گروههای نظامی مقاومتی مانند حزبالله لبنان، جنبش انصار الله، حشد الشعبی و ... است.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اقتصاد مقاومتی به معنای ریاضت اقتصادی و فشار مضاعف بر دوش قشر مستضعف جامعه نیست، بلکه هدفمقاوم سازی اقتصاد در برابر هجوم دشمن از طریق ابزارهایی نظیر تحریم و خرابکاری است.
7- ارکان مؤثر در جنگهای نظامی و اقتصادی
1-7- جنگ نظامی
در جنگ نظامی، برخلاف تصور رایج میان توده مردم، ژنرالهای نظامی تنها افراد تاثیرگذار بر فرآیند این مدل از جنگها نیستند. بهطورکلی میتوان نقشهای اصلی جنگ نظامی را به صورت زیر خلاصه کرد:
الف) ابزارها: منظور استفاده از مهندسینی است که توانایی ساخت موشک، بمب، تانک، سلاح و.... را دارند.
ب) مدیران: به ژنرالهای نظامیای گفته میشود که با استفاده از دانش علوم انسانی خود و همچنین بهرهگیری از ابزارهای در دسترس، سناریوهای جنگ نظامی را طراحی میکنند.
همانطور که بیان شد، ابزارها نقش اساسی را در جنگ نظامی برعهده دارند که مستقیماً با مهندسین این حوزه در ارتباط است.
2-7- جنگ اقتصادی
به مشابه جنگ نظامی، جنگ اقتصادی نیز دارای دو بعد ابزار و مدیران است. آنچه امروزه مورد غفلت واقع شده است و خسارات هایجبرانناپذیری را نیز فراهم آورده است، عدم شناخت ابزارها و مدیران اصلی جریان جنگ اقصادی است. به طور خلاصه تصمیمگیران جنگ اقتصادی را میتوان به صورت زیر طبقه بندی کرد:
الف) ابزارها: منظور استفاده از اقتصاددانهایی است که آشنا به پارادای ها و نظریات اقتصادی هستند و همچنین اعتقاد راسخی به مفهوم اقتصاد مقاومتی دارند.
ب)مدیران: با توجه به جهانی شدن معاملات کشورهای دنیا و به وجود آمدن مفهوم دیپلماسی اقتصادی، مدیران عرصه جنگ اقتصادی باید از حقوقدانان متخصص در حوزههای اقتصادی (تولید، تجارت، ارز، منابع) انتخاب شوند تا به شکل کامل و دقیقی بر قوانین کشورهای دیگر تسلط داشته باشند که بتوانند راه را بر سوء استفادههای احتمالی و به تبع آن خسارتهای مالی بعد آن ببندند.
برای مطالعه |
شورای فرماندهی اقتصادی ایالات متحده آمریکا شامل 9 نفر است که در این بین 8 نفر حقوقدان حضور دارند که 7 نفر از آن ها یهودی هستند. |
8- بررسی مذاکرات هستهای ایران و جنگ ارزی علیه ایران
مشکل اصلی مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 آن است که مذاکرهکنندگان ایرانی به جای تمرکز بر تحریمهای حقوقی، به اشتباه بر رفع تحریم از افراد و صنایع خاص تکیه زده اند؛ حال آن که تحریمهای اساسی ایران 3 تحریم حقوقی زیر است که باید مورد توجه قرار بگیرد: :
1-8- تحریم UTERN
تا قبل از سال ۲۰۰۸ میلادی بانکهای ایرانی با واسطه بانکهای خارجی (مانند بانکهای سوییسی) از چرخه دلار استفاده میکردند. این نوع همکاری در نظام بانکی با عنوان «U-Turn» شناخته میشود. به عبارت دیگر بانکهای ایرانی بدون داشتن ارتباط مستقیم با سیستم بانکی آمریکا و با استفاده از بانکهای دیگر از خدمات دلاری بهره میبردند. چرا که هرگونه استفاده از دلار در نظام بانکی در هرکجای جهان نیازمند اخذ مجوز لازم از نظام بانکی آمریکاست. بر همین اساس ایران میتوانست مهمترین تجارت خارجی خود یعنی فروش نفت خام خود را با استفاده از دلار انجام دهد. همچنین در طرف دیگر و در واردات از ارز دلار استفاده کند. این اجازه استفاده از ارز دلار بر اساس مقرراتی بود که در آمریکا وجود داشت. مقررات تراکنشهای مالی ایرانی (the Iranian Transactions Regulations) به ایران اجازه استفاده از U-Turn (چرخه دلار) را میداد. اما از نوامبر ۲۰۰۸ این مقررات تغییر کرد و بر اساس مصوبه وزارت خزانهداری آمریکا استفاده بانکهای ایرانی از این خدمت ممنوع شد.
2-8- تحریم ISLA
۱ـ ممنوعیت هرگونه کمک مالی به صادرات ـ واردات و بانک؛
۲ـ ممنوعیت صدور هرگونه مجوز صادرات تکنولوژی به نفع شخص مجازات شده؛
۳ـ ممنوعیت اعطای اعتبار بیش از۱۰ میلیون دلار توسط یک نهاد بانکی امریکایی به شخص مجازات شده؛
۴ـ ممنوعیت مشارکت شرکتهای مالی مجازات شده در سیستم بانکی امریکا یا استفاده ازمنابع دولتی؛
۵- ممنوعیت خرید هرنوع کالا یا خدمات ازشخص مجازات شده توسط دولت فدرال؛
۶ ـ ممنوعیت کامل واردات تولیدات شخص مجازات شده.
3-8- تحریم CATSA
قانونی است که با رأی قاطع کنگره و سنای ایالات متحده آمریکا، علیه ایران، روسیه و کره شمالی به تصویب رسید، تا از طریق تحریم با آنچه اقدامات خطرناک و دشمنانه این کشورها در قبال آمریکا و متحدانش خوانده شدهاست، مقابله کند. این لایحه توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا امضاء و رسماً به قانون تبدیل شد. محورهای این طرح عبارتند از:
1- تحریمهای موشک بالستیک: افراد مرتبط با برنامه موشک بالستیک ایران و کسانی را که با آنها معامله دارند هدف قرار میدهد.
2- تحریمهای جدید تروریسم: برای اولین بار، تحریمهایی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اتهام حمایت از تروریسم اعمال میشود.
برای مطالعه: جالب است بدانیم که بسیاری از افرادی که در شورای فرهاندهی اقتصادی ایالات متحده آمریکا حضور دارند (مانند ریچارد نفیو: مدیر میز ایران در شورای امنیت کاخ سفید و یکی از طراحان اصلی تحریم علیه ایران) دارای سابقه فعالیت در واحد ضد تروریسم FBI وزارت دادگستری آمریکا هستند که وظیفه آن ها کنترل منابع مالی کارتل های مواد مخدر و قطع کردن این منابع بود. به طور کلی از بین 9 نفر اعضای شورای فرماندهی اقتصادی ایالات متحده آمریکا،6 نفر سابقه حضور در واحد ضد تروریسم FBI وزارت دادگستری را دارند. |
3- اجرای تحریم تسلیحاتی: کلیه افرادی که در فروش، تأمین قطعه، تعمیر و انتقال تانک، خودروی زرهی، تسلیحات با کالیبر بالا، هواپیماهای جنگی، بالگردهای تهاجمی، کشتی، موشک و سامانههای موشکی به ایران، نقشآفرین باشند، توسط رئیسجمهور ایالات متحده مورد تحریم قرار میگیرند و دارایی آنها توقیف میشود.
9- ضرورت ایجاد تفکر اقتصاد مقاومتی در مسئولین و مردم
با توجه به عدم تبیین مناسب مفاهیم جنگ اقتصادی در بین توده مردم، جامعه ایران خود را در حال حاضر در یک جنگ تمام عیار اقتصادی نمیبیند و احساس میکند که دچار تحریم در بخشهای مختلف شده است و مجبور به تحمل محرومیتهاست. آن چه مشخص است لزوم ایجاد تفکر اقتصاد مقاومتی در جنگ اقتصادی ابتدا باید در مسئولین نظام جلوه پیدا کند تا به وسیله آن، مردم نیز در این جنگ دوشادوش کارگزاران به جهاد بپردازند.
10- جنگ اقتصادی در مکتب قرآن
آنچه از تعالیم دینی و همچنین آیات و روایات به دست آمده است بیان دارد که مفهوم جنگ اقتصادی با آنچه به صورت آکادمیک تعریف میشود دارای تفاوت هایی است؛در واقع در مکتب قرآن جنگ اقتصادی به معنای جنگ انسان ها با خداست. با توجه به نص صریح قرآن کریم،"رباخواری" به عنوان مهمترین میزان و معیار مبارزه انسان با خدا در راستای جنگ اقتصادی تعریف میشود.[1]در ضمن باید توجه داشت که رباخواری حرفهای در نظام بانکی نوین مفهومی فراتر از نزولخواری (مشهور در بین حوزویون) دارد.
1-10- وضعیت نظام اقتصادی جمهوری اسلامی در جنگ با خدا
در حال حاضر بیش از 7 مرجع تقلید شیعه در 150 مورد تاکید داشتهاند که نظام بانکی کشور، نظامی ربوی است و این یعنی حجم زیادی از مردم (دانسته و یا نادانسته) درگیر جنگ با خدا شده اند. از ظرف دیگر ساز و کار سازمان بورس اوراق بهادار کشور نیز به شکل یک قمارخانه نوین درآمده است که نوسانات سالهای 1399 بهترین گواه در تایید آن است.
2-10- رباخواری در نظریات نوین اقتصادی
با بررسی و آنالیز 3 منبع زیر، میتوان به حقیقت ارتباط جنگ اقتصادی و رباخواری با مفاهیم نوین اقتصادی پی برد:
یک)تارگو برای اولین بار در فرانسه خطاب به حاکمان وقت اعلام داشت که برای رسیدن به جایگاه مناسب در حوزه اقتصادی، باید رباخواری در بین توده مردم آزاد شود و محدودیت های شرعی آن کنار گذاشته شود.
دو)زمانی که آدام اسمیت کتاب "ثروت ملل" خود را به رشته تحریر درآورد و در بسیاری از کشورها به عنوان تئورسیون اصلی نظام سرمایهداری دنیا معرفی شد، جرمی بنتام[2] که از دوستان وی بود نامههای خود به اسمیت را در قالب کتاب "یک دفاع از ربا" منتشر کرد که در آن موفقیت در اقتصاد نوین را محدود به رواج رباخواری میدانست.
سه)در حدود 90 سال پیش (1930 میلادی)، مینارد کنز[3] که بنا داشت طرح اصلاح اقتصاد انگلستان را بنگارد، به این امر تاکید داشت که برای تسلط ادامهدار بر منابع دنیا و کشورها، دو چیز باید خدایگان ما باشند: رباخواری و طمع. جالب است بدانیم که دولتمردان فعلی جمهوری اسلامی نیز که خود را "نئوکنزی" میدانند در تفکرات اقتصادی خود معتقد به همین دو اصل هستند؛ به طوریکه در کتاب "نظامهای اقتصادی" آقای روحانی که در سال 1388 به رشته تحریر درآمد، در صفحه 782 به صراحت الگوی مطلوب اقتصادی توسعه و پیشرفت کشور را الگوی نئوکنزینها معرفی میکنند. از طرف دیگر جنبش وال استریت نیز برخلاف تفکر رایج مبارزهای اقتصادی نبود بلکه مقابلهای فرهنگی در برابر ترویج طمعورزی در کشورها بود.
3-10- تجربه جهانی از رباخواری و طمع ورزی
باید به این نکته توجه شود که رواج رباخواری (در قالب چاپ اسکانسهای بدون پشتوانه) و همچنین طمعورزی، ضربات سختی را به نظام سرمایهداری وارد کرده است؛ به طوریکه فقط در سال 2020 کسری بودجه ایالات متحده آمریکا رقمی نزدیک به 80 تریلیون دلار تخمین زده شده است و این بدان معنی است که شکافهای طبقاتی در بین اقشار مختلف جامعه چندین برابر شده است.
11- تنها راهکار برای آینده اقتصادی جمهوری اسلامی
کشور ما برای آنکه بتواند مفاهیم اقتصاد مقاومتی را در ساز و کارهای خود عملیاتی کند، باید از تفکرات اقتصادی سکولار که مبتنی بر رباخواری و طمع ورزی است، فاصله بگیرد و الگوی توسعه مخصوص به خود را تئوریزه کند. باید توجه داشت که امام خمینی(ره) در سال 1363 به صراحت اعلام داشتند که" اگر روزی در نظام بانکداری ما ربا رواج داشته باشد، دیگر آن روز جمهوری اسلامی از دایره اسلام خارج خواهد شد" .
12- پرسش و پاسخ
سوال 1: نقش بازار سرمایه در جنگ اقتصادی چیست؟
این بازار در لایه اول جنگ اقتصادی قرار دارد و خود دارای 10 بخش مختلف است که مهمترین آنها عبارتند از: بیمه، بورس، بازار مشتقه[4]، بانک ها، نظام های مدیریت ریسک. باید توجه کرد بازارهای سرمایهای به صورت حقوقی مورد هجوم دشمن در حوزه اقتصادی قرار میگیرد. این هجوم برای کشور ما به صورت عمده پیرامون نظام بانکداری میچرخد، اما نوسانات ارزی سالهای 96 و 97 و بیاعتمادی مردم به نظام بانکی و ابزارهای مالی نظیر ارز و سکه، میدان بازی را به سوی بورس اوراق بهادار کشاند و همین امر سبب ضررهای جبران ناپذیری در سال 99 شد و این یعنی جنگ اقتصادی داخلی علیه خودمان. دامنه بازار سرمایهای هم اکنون به بلاکچینها و رمزارزها نیز کشیده شده است.
سوال 2: دلیل نگاه منفعلانه کارگزاران کشور به مقوله جنگ اقتصادی چه میباشد؟
باید پذیرفت که متاسفانه حقوقدانان کشور، به عنوان ژنرالهای خط مقدم جنگ اقتصادی، این نوع از جنگ را باور ندارند و این عدم باور باعث میشود که اقتصاددانان نیز به جنگ اقتصادی اعتقادی پیدا نکنند و مذاکره را به عنوان راه حل نهایی معضلات اقتصادی به مردم معرفی کنند.
جنگ را باید اقتصاد دانها باور داشته باشند. اقتصاددانها همانند تولید کنندهها سلاح نظامی میمانند که لازم نیست اینها باور کنند جنگ اقتصادی هست، بلکه جنگ اقتصادی را این حقوقدانهایی که باید حاصل کار اینها را در عرصه کلان مدیریت کنند، باید باور کنند.
این باور را ما به عنوان پیش شرط مشخص کردهایم و در حال حاضر که فضای جامعه به سمت در حال حرکت است و ستادهای انتخابات گوناگون لطف دارند و تشریف میآورند اندیشکدهها و مراکز تصمیمسازی بحثها، طرحها و مدلهایشان را به بحث نظر میگذارند، به همه این عزیزان یک نکته را گوشزد کردهایم در حوزه اقتصاد و آنهم اینکه اگر دولت شما بر سر کار آمد، تیمی را باید بر وزارت اقتصاد و بانک مرکزی بگمارید که به جنگ اقتصادی باور داشته باشد؛) کسی باید رئیس بانک مرکزی شود که قاسم سلیمانی حوزه ارزی باشد؛ کسی باید وزیر اقتصاد شود که وقتی به او گفته شود کتاب economic warfare ، بگوید در صفحه فلان و فلانش این نکته گفته شده است ولی من نظر دیگری در این زمینه دارم و اینگونه میجنگم؛ یک قاسم سلیمانی و یک صیاد شیرازی اقتصاد میخواهیم که بتواند در وزارت اقتصاد در حوزه حقوق اقتصادی جنگ اقتصادی را جلو ببرد و ملت را از این گرداب جنگ اقتصادی بیرون بیاورد؛ در کمیسیون اقتصادی مجلس هم به همین نسبت چنین افرادی را نیاز داریم.
برای اینکه این گفتمان بشود و به نتیجه برسد و آن چیزی که هنوز باور نشده، باور شود و محقق شود، لازمهاش این است که ما این را در تریبونها به مطالبه عمومی تبدیل کنیم. البته برآوردها این است که در یکی دو سال آینده، مطالبات عمومی مردم این نکته باشد. حدود 5 سال پیش آقای دکتر ابراهیم رزاقی، در زمانی که حاج قاسم در سوریه داشت با تروریست های داعش می جنگید، خیلی قشنگ در یک برنامه تلویزیونی گفت اقتصاد ما یک قاسم سلیمانی می خواهد؛ ایشان نه صرفاً از حیث جنگ اقتصادی بلکه از حیث اینکه یک انسان کمر بسته ای که حاضر باشد خونش ریخته شود در این راه تا مشکلات مردم حل شود، این مسئله را بیان کردند.
به نظر می رسد آن جمله زیبای آقای دکتر رزاقی را اینجا دوباره باید تکرار کرد اقتصاد جمهوری اسلامی، بانک جمهوری اسلامی، قاسم سلیمانی های حوزه اقتصاد و حقوق اقتصادی را میخواهد تا انشالله این جنگ اقتصادی را در واقع باور کنند، طرح ریزی کنند و به نتیجه برسانند.
در نهایت یک نکته را به عنوان بشارت عرض کنم که امروز جمهوری اسلامی تعداد زیادی جوان اقتصاد، مدیریت منابع مالی و علوم استراتژیک خواندهاند در مطالعات میان رشتهای، حوزه جنگ ارزی را می فهمند، در حوزه جنگ ارزی کارشناس هستند، دنیا را رصد میکنند، طرح و ایده برای برون رفت کشور از حوزه وجوه مختلف جنگ اقتصادی مثل جنگ ارزی و ... دارند و کشور دیگر معذوریت ندارد.
اگر یک روز در دفاع مقدس حسن باقری در ٢٢ یا ٢٣ سالگی طرحهای عملیاتیاش را ارائه کرد که دو سه سال بعد از شهادتش مثل حمله فاو و ... طراحی شد و رقم خورد، که به قول مقام معظم رهبری یکی از معجزه های انقلاب اسلامی وجود استراتژیست جوانی به نام حسن باقری در دفاع مقدس بود، این نوید را میدهم که امروز در جنگ اقتصادی ما جوانهای بسیاری که حول و حوش ٣٠ سال هستند و مانند این شهید باشند داریم و اینها در حیطه جنگ اقتصادی و به ویژه در جنگ ارزی و جنگهای پیچیده اینچنینی امروز آشنا، خبره و صاحبنظرند. لذا دولت انقلابی آینده سر کار بیاید تیمهای زیادی از این جوان ها هست که می تواند به کار بگیرد و این نقیصه ای که در سوال بیان شد را حل کند.
سوال3: بیشتر سوالات در مورد مدل اقتصادی است که ما در این چند ساله مدل های مختلف اقتصادی را امتحان کردهایم و پیاده کردهایم. آیا ما در حال حاضر مدل بومی شدهای در بانک، در بورس و بطور کلی در کل اقتصاد و به عبارت دیگر پکیج اقتصادی داریم که بتوانیم با آمدن یک دولت جوان حزب اللهی این مدل را پیاده سازی کنیم؟
از حیث مدل مشکلی نداریم و مدل موجود است. اصلیترین مشکل ما این است که وزارت اقتصاد ما وزارت امور دارایی است و وزارت اقتصاد نیست. من پیشنهادم چند سال پیش این بود که بشود وزارت کدامالی. مقوله کدامالی که در زبان فارسی یعنی همین اقتصاد؛ کلیت اقتصاد میباشد. الان وزارت اقتصاد ما و بانک مرکزی هر دویشان باهم، نظام مالی و مالیاتی و امور اینچنینی هستند. وزارت اقتصاد ما هیچ اشرافی روی بخش تجارت در وزارت مربوطه ندارد؛هیچ اشرافی روی بخش کشاورزی در وزارت مربوطه ندارد؛ هیچ اشرافی روی بخش صنعت وزارت مربوطه ندارد؛ یعنی اساساً چیزی به نام اقتصاد به معنای اخص کلمه را وزارت اقتصاد مدیریت نمی کند؛ چیزی به نام strategic economicرا در سطح اقتصاد رقم نمی زند. اولین مشکل اشکال ساختاری است.
اشکال دوم این است که بر خلاف نظر شما که گفتید همه و انواع مکتب ها را امتحان کردیم، ما از سال ۱۳۷۰ به این سو، فقط دو مکتب را آنهم ناقص امتحان کردهایم یکی مکتب نئوکنزی که در دوره آقای هاشمی شروع شد و بحث کوچک کردن دولت، خصولتی کردن و ... شروع شد و رسید به امروز، ساز و کارهایی که از یک زاویه دیگر به آن بحثها نئولیبرال میگویند، یک بخش دیگر هم در یک دوره این میانه به سمت مقررات زدایی میلتون فریدمن رفتیم و با کمال تاسف یک بخش ناقصی از دیدگاههای حضرات شیکاگو و میلتون فریدمن را پیاده کردیم. بخشی از هر دو را پیاده کردیم در حالی که هیچ کدامشان هم نیستیم و یک ملغمه شتر گاو پلنگ شده است سیستم اقتصاد ما که نه نهادگرا ها راضی هستند، نه نئوکنزیها راضی هستند و نه فریدمنی ها راضی هستند و همه می گویند این مال ما نیست و این را به ما نچسبانید. لذا مکاتب اقتصادی پیاده شده در کشور ما همه ناقص و غلط پاده شدهاند.
نگرانی برای دولت بعدی این است که دولت بعدی بیاید یک چیزی بین این ساز و کارهای مدرن با یک انگارههای اسلامی را ترکیب کند و به کار بگیرد که به قول امام خمینی این روش التقاط میشود. امام میفرمود التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که من عباسی فردا بیایم یک تکه از تئوریهای اقتصاد غرب را بگیرم و یک تکه از اسلام را هم بگیرم و به هم بچسبانم و بگویم این سیستم من است، همین چیزی که الان در سیستم بانکداری مان در مجلس مطرح شده است و صدای کارشناسان زیادی را در آورده است که این چه مدل اصلاح نظام بانکی و زدودن ربا در نظام بانکی است، اما اگر ما مستقیماً آمدیم گفتیم که این کل تئوری های غربی و آن ها را تبیین می کردیم و کسی ما را متهم نکند که آنها را نمی شناسیم و بعد گفتیم این هم مدل و نگاه اسلام، حالا اینجا با یک جراحی روبه رو هستید. این نیست که با یک کلاس تئوری در یک دانشگاه روبهرو باشید و یکسری حرفهای تئوریک بزنید.
جراحی اقتصادی کردن وقتی یک مکتب جدید آوردهاید یعنی باید ساختار های متناسب با آن را هم به وجود بیاورید. وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، نظام بورس، نظام مالیاتی، نظام تجارت، نظام کشاورزی، نظام صنعت فناوری و ...، تمام این نظامات اگر بخواهد برای آن مدل اقتصادی که مبتنی بر مدل اسلام باشد کارآمد باشد باید کل این زیر سیستم ها در آن تغییر کند. یعنی اساساً ما الان یک سیستم اقتصاد سرمایه داری را به شکل ناقص پیاده کرده ایم و اقتصاد جمهوری اسلامی در حال حاضر یک اقتصاد شبه لیبرالیستی، نئو لیبرال، شبه سرمایه داری، البته مدل الیگارشی با حکومت و ساختار متنفذین، است. این ساختارها غلط است که خروجی فرهنگی آن جامعه بورژوایی و جامعه سوداگری میشود، جامعه ای که در آن بابک زنجانی و شهرام جزایری و این لیدرهایی که هر چند وقت یکبار قوه قضاییه این ها را می گیرد که اختلاس میکنند، اصلاً در چنین نظام اقتصادی طبیعی است.
اگر قرار است نظام اقتصادی مبتنی بر نگاه اسلام پیاده شود خیلی از این زیر نظامها را باید کنار بگذاریم و یک جراحی ساختاری کنیم و این یک همت حدود 10 سال را میطلبد، یک دولت هشت ساله و یک مجلسی که پای کار باشد و همراهی انجام دهد و جریان نخبگانی که این را وقتی در تریبونها تئوریزه میکنند، پشتیبانی کنند و افکار عمومی را آماده کنند و مردم هم آماده شوند چون بدن وقتی جراحی شود خون ریزی دارد درد دارد تا آن تومور را از آن شکم یا از آن مغز جدا کنند و بیرون بیاندازند و اصلاح کنند. لذا از نظر مطالبه عمومی مردم برای الگوی جایگزین اقتصاد بومی خودمان آماده هستند و فقط نگرانی در مسئولین است در محافظه کاری مسئولین و بیخیال این قضیه و آقا بگذاراین برود کنار ما بیاییم به جایش قضیه حل است، عامل نگرانی نیست؛ و الا شور و نشاطی در نسل جوان میبینیم که آن اشکالات را متوجه شدهاند و حرفهای جدید را هم دیده اند و آماده اند تا جراحی انجام دهند و امید ما به این جوان های انقلابی است که بتوانند انشاالله این کار را به سرانجام برسانند.
سوال4: خیلی ها می گویند این صحبت ها که شما میگویید متناسب با دولت است ما مردم عادی نه آن دسترسیها را داریم و نه میتوانیم در آن سطح وارد شویم ما مردم عادی اینجا چه میتوانیم انجام دهیم؟
بزرگترین مسئلهای که وجود دارد این است که تصمیم سازی که در حیطه نخبگان باشد و فقط بین مسئولین و در حیطه نخبگانی و در جریان اندیشکده ای باشد به نتیجه نمی رسد. تصمیم سازی در عصری که رسانه حاکمیت و سیطره دارد تصمیم سازی عمومی است. الان formal policy making به معنای سیاست گذاری رسمی دارد جایش را به public policy making یعنی سیاستگذاری عمومی می دهد الان در حوزه سیاستگذاری عمومی در حوزه در مقطع فوق لیسانس، دکتری و پست دکتری تخصصی که دانشجو ها می گیرند دارد جایگزین حوزههای تصمیمسازی و سیاست گذاری رسمی می شود آن چیزی که شما فرمودید میشود سیاست گذاری رسمی یعنی ما برویم طرح ها و ایده ها را به مجلس، دولت، مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان و ... بدهیم و آنها این طرح ها را پیاده کنند و تبدیل به ساختار کنند و مردم هم همینطور کنار بنشینند و ببینند.
الآن سیاستگذاری به نحوی است که مردم از اول باید توجیه شوند. وقتی که مردم توجیه شدند اقبال عمومی به وجود آمد و مردم خواستند حالا نهادهای دولتی و حکومتی میتوانند بپذیرند و پیاده کنند.
چرا؟ چون مردم باید بگویند این طرحی را که گفتید، ما به آن فرد رای میدهیم تا آن فرد بیاید و آن طرح را اجرا کند. لذا در سیاست گذاری سیاستگذاری عمومی کار الان در مرحله ای است که مردم باید قانع شوند و تشخیص دهند چون حاکمیت برای مردم است.
در سال ۱۳۹۶ حضرت آقا در اردیبهشت ماه فرمود در مردمسالاری دینی رای مردم مطلقاً اثربخش است. اگر ما میخواهیم مردمی که رایشان مطلقاً اثربخش است در مردم سالاری دینی کارکرد جدی خودشان را داشته باشند باید یک نکته را روشن کنیم: مردم ما باید بدانند قرار است این جناح بیاید چه تصمیمی پیاده کند و آن جناح بیاید چه تصمیمی پیاده کند. این تصمیم ها باید به زبان ساده برای مردم روشن شود. مردم اگر بدانند یک بانکی می آید که ربا در آن نیست از آن استقبال می کنند چون میدانند این بانک ها دارد کمر مردم را میشکند. مردم اگر بدانند بورس اینگونه نیست که وقتی رفتند سرمایه شان را گذاشتند دچار مشکل شود خب از آن استقبال می کنند. مردم اگر بدانند که مدل اقتصادی است که تولید را تضمین می کند قطعاً استقبال می کنند. پس مردم مهم هستند، آشنا شدن مردم مهم است. سیاست شخص مقام معظم رهبری این است که تصمیم های حکومتی به اطلاع مردم رسیده شود. ایشان معتقد است که هیئتهای اندیشه ورز وظیفه شان این است که بروند و سواد استراتژیک مردم را بالا ببرند البته ایشان این کلمه را به کار نمیبرند و میگویند راهبرد نگار، مردم سواد راهبرد نگاریشان باید بالا برود و مردم باید احساس کنند در مجلس شورای اسلامی و در دولت نشسته اند و تصمیمگیرند اگر آنها میخواستند تصمیم بگیرند بگیرند از میان تصمیم هایی که توسط کارشناسان گوناگون چیده شده است کدام را مناسب و پسندیده می دانستند. از این جهت ما باید مردم را به الگوهای جایگزین توجیه کنیم.
مردم ما باید بداننددر ۸ ساله گذشته آقای روحانی اسم مکتبی که پیاده شد چه بود با سند رسمیش در صفحه ۷۸۲ کتاب نظامات اقتصادی ایشان گفته اند من مکتب نئوکنزی پیاده میکنم؛ مردم باید بدانند آقای روحانی چون لباس روحانیت بر تنش بود به معنای این نبود که دین پیاده شده است بلکه ایشان تفکر انحرافی غربی را پیاده کرده است؛ مردم باید بدانند در دوره آقای احمدی نژاد مقررات زدایی فریدمن که تحت عنوان هدفمندی یارانه ها مدل ناقصی پیاده شد طبعاتش چه بوده است و این مدل قبلاً در دنیا چگونه پیاده شده است و چه شده است. اگر مردم در تصمیم سازیها دخیل داده شوند قطعاً انتخاب رئیس جمهورشان، انتخاب نمایندههای مجلسشان و شورای شهرشان و ... خیلی آگاهانه تر خواهد بود. چراکه دیگر میدانند که فردی که انتخاب می کند کدام مکتب فکری و مدل را میخواهد پیاده کند به این دلیل مردم خیلی مهم هستند، به این دلیل آگاهی و سواد استراتژیک مردم خیلی مهم است. آنقدر برای جمهوری اسلامی سواد استراتژیک مردم مهم است که تنها کشوری است که پروژه استراتژی برای کودکان دارد جمهوری اسلامی است، همه جای دنیا سواد استراتژی در تحصیلات تکمیلی ارائه میشود، در تمام دنیا فقط آقایان استراتژی می خوانند و به خانم ها استراتژی آموزش نمیدهند و جمهوری اسلامی تنها کشوری است که به خانم ها هم استراتژی آموزش می دهد چون خانم ها در تصمیمسازی مهم هستند، جمهوری اسلامی تنها کشوری است که برای نسلهای هفتم و هشتم خودش، یعنی بچه هایی که الان حدود ۷ یا ۸ سال دارند یعنی کسانی که در ۴۰ سال دیگر میخواهند بشوند رئیس جمهور از الان پروژه استراتژی برای کودکان را اجرا می کند، لذا نفرمایید که این حرف ها مال مسئولین است ما مردم چه کار می توانیم بکنیم؟
شما مردم باید این مکاتب را (مکاتب مختلف فرهنگی مکاتب مختلف اجتماعی مکاتب مختلف اقتصادی مکاتب مختلف سیاسی مکاتب مختلف نظامی) با توضیح ساده ما بشناسید، قاسم سلیمانی آدم آکادمیسین نبود یک آدمی بود که از کف جامعه می توانست در آن سطح بیاید. ما باید مردم مان را همانطور که امام راحل و حضرت آقا مد نظر دارند در تصمیم ها دخیل کنیم و نه تنها در رای دادن صرف! مردم باید بدانند که تفاوت این ها چیست. لذا این افتخار را داریم که صبح تا شب وقتمان را بگذاریم که این موارد را برای مردم روشن کنیم حالا در سخن با مسئولین این زبان تخصصی میشود و این نکاتی که سعی کردیم با زبان ساده امروز تقدیم شما کنیم نیست و با زبان فنی این موارد، این تصمیم ها را خدمتشان تقدیم میکنیم.
سوال5: برای حسن ختام یا نکته نهایی برای اینکه بتوانیم در دولت آینده یک حرکت مردمی و انقلابی داشته باشیم چطور باید مردم را وارد عرصه کنیم؟
مردم باید حتماً در سرنوشت خودشان مشارکت کنند. کسی که با سرنوشت خودش قهر کند، کسی که به سیاست به اقتصاد و یا به هر چیز دیگری بی توجهی کند و بگوید من سعی میکنم گلیم خودم را از این آب بیرون بکشم و من وارد جناحبندیهای سیاسی و کشمکش های سیاسی، اقتصادی فرهنگی، اجتماعی و مباحث نظری نمی شوم این به خودش و به نسل بعد از خودش صدمه می زند. ما حق نداریم فقط بیاییم یک رای بدهیم و بعد به خانه مان برویم. بلکه وظیفه داریم کاملاً آگاه و با چشم باز ببینیم هر کس میخواهد چه سرنوشتی را برای ما رقم بزند.
یک رئیس جمهور در ۴ سال ۱۲۰۰ میلیارد دلار بودجه دستش است: بودجه کشور ما متوسط حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است که در ۴ سال حدود هزار و دویست میلیارد دلار میشود. ما به یک نفر رای میدهیم و میگویم بیا ۱۲۰۰ میلیارد دلار دستت باشد و ۳ هزار مدیر را هم حکم بزن (وزرا را که مجلس رای اعتماد میدهد اما مابقی را رئیس جمهور و تیمش مشخص می کنند) ما اجازه میدهیم با رایی که می دهیم و بیتوجهیای که میکنیم یک نفر ۱۲۰۰ میلیارد دلار بودجه را در ۴ سال توزیع کند و ۳ هزار مدیر را منصوب کند و بعد می گوییم ما یک ساعت رفتیم رای دادیم چرا همه مشکلات کشور حل نشد. ما باید حتماً قبل از رای مان و بعد از رای مان پای رای مان بایستیم.
مبایعه، بایع و بیع اینها همه یک کلمه است. بیع یعنی فروش خود، اقتصاد در قرآن بیع است فروشنده انسان است و خریدار خداست أن الله اشتری یعنی خدا مشتری است و فروشنده هم بنده است لذا خدا به بندهاش میگوید فستبشروا ببیعکم بشارت می دهد به این فروشی که کردید، حالا یک جای دیگر در بحث سیاسی وقتی می آید در بحث یبایعونک می فرماید بیعت میکنید با رسول الله یعنی خودتان را میفروشید ما وقتی رای میدهیم به یک رئیس جمهور یعنی ۴ سال سرنوشت خودمان، فرزندانمان، مردم مان و آن ۱۲۰۰ میلیارد دلار به علاوه آن سه هزار مدیر آن ۳۰۰۰ حکمی که منصوب کند افراد را داریم می فروشیم حقمان را به آن فرد و داریم به او میگوییم از طرف ما وکیلی از طرف که آن 1200 میلیارد دلار را خرج کن، از طرف ما وکیلی که تصمیم بگیری، از طرف ما وکیلی که این افراد را منصوب کنی.
پس مردمی بودن یعنی اینکه ماقبل و بعد از رایی که می دهیم حتماً پای این مناسبات و رای مان بایستیم و آگاه باشیم و با کارشناسان خبره در این زمینه مشورت کنیم و تعامل داشته باشیم. این نکته اول.
نکته دیگر همین کلمه قشنگی است که آقای دکتر عبدالملکی آنرا هوشمندانه انتخاب کردند: «دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی» این حرفها را من در محافل آکادمیک از صبح تا شب در اندیشکده ها و دانشگاه ها و حوزه های علمیه و با مسئولین به صورت پیچیده و فنی بیان میکنم؛ آن دانشگاه تخصصی است. اما وقتی جریان انقلابی می آید و می گوید دانشگاه مردمی یعنی کسی که اصلاً یک روز هم اقتصاد نخوانده است، یک روز هم سیاست نخوانده است و یک روز هم با این نظام تصمیم سازی آشنا نیست، او می خواهد بداند چه خبر است، طرح ها چیست، نظرات جنگ اقتصادی چیست، نظرات جنگ ارزی چیست و ... . وقتی او میخواهد بیاید و آشنا شود، دیگر نباید کنکور دهد و در دانشگاه اقتصاد یا علوم استراتژیک فلان جا بنشیند. او به عنوان مردم برگردن ما حق دارد که ما بیاییم به زبان ساده موارد را بگوییم، مستندات را هم به آنها نشان دهیم و اگر فیلم و دی وی دی و موارد دیگر هم هست توزیع کنیم تا افراد آشنا شوند.
حرکت مردمی از اینجا شروع می شود که مردم را در تصمیم سازی ها شریک و سهیم کنیم. شریک و سهیم کردن مردم در تصمیم سازی های یعنی مردم وجه ایدئولوژیک پیدا کنند و مردم آشنا شوند. شهید مطهری هم این دغدغه را داشت؛ شهید بهشتی هم این دغدغه را داشت؛ مرحوم آیت الله مصباح رضوان الله علیه نیز همین دغدغه را داشت. همین چیزی که امام و آقا میگویند که مردم باید بر سرنوشت خودشان محیط شوند و برای احاطه و اشراف به سرنوشت خودشان باید مسائل را بشناسند و اگر خدای نخواسته مردم بیتوجهی کنند و مردم کنار بنشینند و فقط غر بزنند چرا مشکلات حل نمی شود، باید به آنها گفت بیا شما دخیل شو، بیا شما آشنا شو، بیا ببین جنگ ارزی چه قدر متن تخصصی دارد، جنگ پول است و فکر نکنید فرد می تواند دولا پهنا بزند و در برود. آن فردی که می تواند در شمال تهران اینگونه زندگی کند این فرد قالتاق بازی در آورده است.
ما درگیر جنگ هستیم. یک جنگ هست در سوریه که سر بچه ها بریده می شود اما در این جنگ آبروی مردم، ناموس مردم، زندگی مردم و معیشت مردم را از بین میبرد. ما اینجا هم ژنرال میخواهیم و شهید می خواهیم؛ اینجا هم قاسم سلیمانی میخواهیم. اگر توانستیم مردم را دغدغه مند کنیم، مردم را توجیه کنیم، مردم را آگاه کنیم به این مشکلات و بگوییم مردم هیچ کس منجی شما نیست که مشکلات شما را حل کند و آن حضرت هم که ظهور میکند ساز و کارش از این قضیه متفاوت است و شما الان برای حل مشکلاتتان خودتان باید بیایید مشارکت کنید، سهیم شوید و دخیل شوید. لذا ذکر میشود که دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی: یعنی در این دانشگاه کنکور نداریم، در این دانشگاه امتحان نداریم ،کوییز نداریم، پایان ترم نداریم، پروژه تحقیقاتی نهایی نداریم و فقط در این دانشگاه می آییم که دغدغه مند شویم.
امام می فرمود دمیدن روح تعهد در انسان ها هنر است. هنر این است که در مرد تعهد ایجاد کنیم. اگر مردم که متعهد هستند الحمدالله متعهد به این مبانی نظری هم متعهد بشوند، این مبانی نظری را بشنوند و همانطور که قرآن فرموده: «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه» قولهای مختلف را بشنوند و احسن و نیکویش را انتخاب کنند به عنوان مدلی باید بر سرنوشتشان حاکم شود و پای آن هم بمانند کشور و جهان گلستان می شود.
انشاالله این حرکت مردمی صورت بگیرد. ما برای اینکه مردم قهر نکنند با سیاست که قهر نیستند الحمدالله، قهر نکنند با اقتصاد که قهر نیستند الحمدلله، قهر نکنند با فرهنگ که قهر نیستند الحمدلله، برای اینکه مردم بهتر بدانند تصمیم ها چیست ما صبح تا شب در خدمت مردم هستیم در بخشهای مختلف و با وجود محدودیتهای حاکم بر فضاهای فیزیکی مثل کلاسهای دانشگاه مساجد ورزشگاهها به خاطر کرونا، اما ما با برنامههای لایو خدمت مردم عزیز بخصوص جوانان انقلابی داخل و خارج کشور هستیم تا اینها بدانند آن تفکری که حضرت آقا فرمود قرن جدید اسلام و قرن ایران است ابعادش چیست. این آینده آینده خوبی است. همانطور که قرآن خبر داده است «فان حزب الله هم الغالبون» آینده آینده خوبی است و من به شما نوید می دهم انشاالله از این گردنه سخت هم نظام جمهوری اسلامی میگذرد و آیندهای که آینده پیاده شدن نقشه خدا در قرآن است انشاالله محقق خواهد شد. انشالله مابقی ماه رمضان خوبی داشته باشید.
توضیحات دکتر عبدالملکی:
با تشکر از استاد حسن عباسی، نکتهای که دوستان مطرح میکنند این است که این بحث ها بحث های کلان است و به ما چه ارتباطی دارد؟ ارتباطش این است که در سرفصلها و عناوینی که در نظر گرفته شده است و شما در ترم اول هستید و این موارد در پیش نیاز محسوب میشود و در ترمهای بد دقیقتر و مشخصتر میشود فرآیند بهنحوی هست که همه آنچه که مردم ما در مورد اقتصاد باید بدانند گفته میشود. فکر نکنید اگر گفته میشود اقتصاد مردمی، مردم باید کارآفرینی بلد باشند؛ بله، کارآفرینی هم حتماً خواهیم داشت؛ یا مردم مدیریت اقتصاد خانواده فقط باید بلد باشند؛ بله، آن را هم خواهیم داشت؛ اما به قول استاد عباسی مردم باید بدانند که واقعیت اقتصادی چیست، بتوانند تحلیل کنند، بتوانند تشخیص دهند که جریانهای جریان های مختلف اقتصادی چه دارند می گویند و تهدیدهای اساسی که در اقتصاد وجود دارد چیست. به همه اینها انشاءالله پرداخته خواهد شد.
ما در این موضوع حدود ۱۰ سال است که سابقه داریم و تبیین اقتصاد مقاومتی در داخل ایران و خارج ایران برگزار شده است. اساتید بزرگواری که از آنها استفاده میکنیم بهترین اساتید این حوزه در کشور هستند و ما انشاالله جریان متعارف آموزش و پژوهش اقتصاد در کشور را به کمک شما عزیزان متحول خواهیم کرد. کلاس ها ضبط می شود و در کانال هایی که اعلام میشود بارگذاری میشود و اگر بخشی از کلاس را از دست دادید نگران نباشید.
*معرفی کتاب :
1)کتاب currency war – نویسندگان : Jeffrey Yi-Lin Forrest - Yirong Ying - Zaiwu Gong
معرفی اجمالی : تجربه جمهوری خلق چین از شکست در جنگ اقتصادی-ارزی با آمریکا و بررسی جایگاه جنگ اقتصادی در تفکر سیستماتیک – بررسی سناریوهای بازی جنگ ارزی
2) کتابEconomic Warfare - نویسنده : Ziad K. Abdelnour
معرفی اجمالی : آشنایی با مفاهیم کلی جنگ ارزی و اقتصادی برای دانشجویان علوم استراتژیک،حقوق،اقتصاد
[1] سوره بقره ، آیه 279، «فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ»
[2] فیلسوف، حقوقدان و اصلاحگر اجتماعی انگلیسی بود. او به عنوان بنیان گذار سودمندگرایی مدرن شناخته میشود.
[3] از اقتصاددانان برجسته قرن بیستم
[4] این بخش از جنگ اقتصادی توسط جورج سوروس و در قالب صندوق های سرمایه گزاری هدایت میشود