جلسه هشتم:
مفهوم و مولفه های اقتصاد مقاومتی مردمی
باحضور دکتر حجت الله عبدالملکی
بخش اول: نکات آموزشی
توضیحاتی پیرامون شرکت در جلسات و آزمونها:
دانشجویان از طریق سایت در آزمون میتوانند شرکت و حضور خود را ثبت کنند. ترمهای دانشگاه دوازده هفتهای است و بعد از اتمام کلاسهای ترم، آزمون جبرانی برای افرادی که بعضی از آزمونها را قبول نشدهاند، برگزار میشود. بعد از این آزمون یک هفته استراحت و سپس ترم بعدی شروع میشود. برنامه ترم جدید در همین مدت ارائه خواهد شد و افراد میتوانند واحدهایشان را انتخاب کنند. در ترم بعد نیز در ساعتهای 17 تا 19 چهارشنبهها کلاس به صورت آنلاین برگزار خواهد شد و بقیه کلاسها هم به صورت آفلاین خواهد بود که جزئیات آن در هفتههای آتی بیان خواهد شد. کلاس ما از طریق اسکای روم و سایت دانشگاه[1]به صورت آنلاین پخش میشود، فیلمها و متنها نیز همانجا بارگزاری میشود.
بخش دوم: تحلیل روز
1- تحلیل نسبت بورس و بانک:
در مناظرات انتخاباتی بحث دباره اثر اقدامات بانک مرکزی در سال 99 روی شاخص بورس و قیمت سهام پیش آمد که در نهایت منجربه یک رفت و برگشت بین رئیس کل سابق بانک مرکزی آقای دکتر همتی و وزیر فعلی اقتصاد آقای دکتر دژپسند شد. بورس در سال 99 ریزش سنگینی داشت و از حدود دو میلیون واحد به حدود یک میلیون واحد شاخص کل آن سقوط کرد و در حال حاضر هم شاخص کل آن حدود یک میلیون و صد و پنجاه هزار واحد تقریبا هست و نوسان میکند. در زمان این ریزش گلایه از بانک مرکزی بود که نرخ سود بین بانکی و نرخ سود سپردهها را دستکاری کرده است که موجب مهاجرت بخشی از نقدینگی بازار بورس به بازارهای دیگری چون بازار سپردهگذاری شد.
قصد از بیان نکات، ارزشگذاری یا تعیین درست و غلط بودن تصمیمات نیست بلکه تنها در صدد تبیین اتفاقات رخ داده و اثرگذار بر ریزش بورس است.
نکته اول اینکه، نرخ بازدهی یا همان نرخ سود، در بازارهای مختلف روی همدیگر اثر گذار است. پس اگر چند بازار موازی مثل بازار سپردهگذاری بانکی، بازار سهام یا بازار ارز باشد، و هریک از این بازارها یک سودی برای افراد داشته باشند، وقتی سود انتظاری در یک بازار بالاتر میرود سرمایه از بازارهای دیگر به این بازارها مهاجرت میکند؛ این مهاجرت سرمایه ممکن است از 5درصد، تا 10درصد و یا حتی 50 درصد رخ دهد. نرخ سود بانکی نقش بسیار زیادی در جابجایی سرمایه بین بازارهای مختلف دارد. مثلا وقتی نرخ سود بانکی کاهش مییابد بخشی از سرمایه به بازارهای دیگر موجود با سوددهی بیشتر مهاجرت میکند.
در سال گذشته سه نرخ مهم سود بانکی تغییر کرد:
اول: نرخ سود بین بانکی از 9% بیش از 18% شد. یک بازار بین بانکها به نام بازار سپرده های بین بانکی برقرار است که در آن بانکهای مختلف به همدیگر پول قرض داده و سود کسب میکنند؛ یعنی بانکهایی که به هردلیلی ترازشان منفی یا مصارفشان بیشتر است، در بازار بین بانکی از بانکهای دیگر پول قرض میگیرند و به بانک قرضدهنده سود پرداخت میکند.
با افزایش دو برابری سود بین بانکی چه اتفاقی می افتد؟ بانکهای دارای پول مازاد که با آن پول امکان ورود به بازار سهام را دارند، با افزایش سود بین بانکی، این پول را وارد این بازار کرده و به بانک دیگری قرض میدهند تا سود بیشتری بدست آورند. در نتیجه امتناع عمومی از خرید اوراق بازار سهام و ... برایشان ایجاد میشود.
طبق گفته وزیر اقتصاد، در سال گذشته، نرخ سود بین بانکی توسط بانک مرکزی تقریبا دو برابر یا بیش از دو برابر افزایش یافت و همین موجب مهاجرت بخشی از نقدینگی موجود در بازار بورس یا اوراق با نرخ سود ثابت به بازار بین بانکی یعنی استقراض بین بانک ها به یکدیگر شد.
دوم و سوم: آقای دکتر دژ پسند به عنوان وزیر اقتصاد، به دو اتفاق دیگر هم دربازار سرمایه اشاره میکند: افزایش نرخ سود سپرده های یک ساله از 15% به 16% و دیگری افزایش نرخ سود سپرده های دو ساله به 18%. وقتی این سه نرخ زیاد میشود یعنی نرخ سود بین بانکی ، نرخ سپرده یکساله و نرخ سود دو ساله، این یک سیگنالی است به جامعه که سپرده گذاری در بانک و تقاضا برای سپرده گذاری سودآوری بیشتری خواهد داشت. بنابراین بخشی از نقدینگی از بازار سرمایه یا بازارهای دیگر مهاجرت و تبدیل به سپردههای یک یا دوساله شده و یا در بازار بین بانکی جریان پیدا میکند. همچنین سیگنال دیگری هم به افراد فعال بازارهای مالی مبنی بر افزایش سودآوری شبکه بانکی به نسبت بازار سرمایه و افت شاخص کل و قیمت سهام در بازار سرمایه میدهد.
البته آنچه گفته شد به این معنا نیست که کل آن سقوط سنگین بازار سرمایه در سال گذشته، ناشی از این اتفاقات بوده است ولی این اتفاقات در آن موثر بوده است. درباره میزان اثر این اتفاقات باید مطالعات دقیقتری انجام شود. این یک مطالبه است که از دولت بعدی هم وجود دارد که از بین عوامل مختلف تحلیل ارائه کند که هرکدام چقدر در ریزش بازار سرمایه سهم داشتند. ضمنا باید برای رونق مجدد بازار سرمایه راهکار ارائه کند. بازار سرمایه بازار مهمی است و اگر درست عمل کند میتواند بخش زیادی از نقدینگی کشور را هدایت به سمت تولید کند
2- تجربه تلخ بازار سرمایه :
یکی از اتفاقات بد رخ داده در بازار سرمایه این بود که میلیونها نفر از مردم بدون اینکه آگاهی و اطلاعات کافی درباره این بازار داشته باشند، صرفا بر اساس شنیدههایی چون بسیار سودآور بودن این بازار، وارد آن شده و دچار ضرر و زیان شدند. اگر یک کلاس 10 ساعته درباره واقعیتهای بازار سرمایه و اتفاقات ممکن در آن برای افراد برگزار میشد، افراد تازه وارد شده در سال گذشته، رفتارشان و نوع ورودشان به نحوی بود که این ضرر و زیان سنگین اتفاق نمیافتد
بخش سوم
موضوع جلسه: مفهوم و مولفه های اقتصاد مقاومتی
1- معرفی کتاب:
کتاب "اقتصاد مقاومتی درآمدی بر مبانی، سیاستها و برنامه عمل" برای یک آشنایی عمومی از اقتصاد مقاومتی طراحی و تالیف شده است و در این جلسه بخشهایی از آن مرور میشود.
برای مطالعه 1: این کتاب یک دانش و الفبای اولیه در رابطه با اقتصاد مقاومتی را در اختیار مخاطب میگذارد. محتوای آن بطور مبسوطتر در دورههای آفلاین تهیه شده و در ترمهای آتی ارائه میشود. در این جلسه بخشی از این کتاب که براساس نظام گفتمان رهبری است جهت آشنایی با مولفههای اقتصاد مردمی بررسی میشود.
برای مطالعه 2: دانشگاه اقتصاد مقاومتی به دنبال سبک جدیدی از آموزش است.بدین ترتیب، دانشجویان این دانشگاه، در ترمهای بعد کارهای عملیای مثل گفتگو کردن با مردم، سر زدن به کسب و کارها، ارائه تحلیل از وضعیت اقتصادی روز، تماشای فیلم یا مستند، مشاهده برخی موضوعات در بازار و تهیه گزارش از آن، طرح یک موضوع در جمعهای و ثبت بازخوردهای آن و ... انجام خواهند داد. تلاش بر این است تا با فعالیتهای میدانی در واقعیت اقتصاد کار انجام شود. آشنایی با کسب و کارها، سرکشی به کسب و کارها و حتی اجرای بعضی طرح های کارآفرینی برای افردا امتیاز محسوب میشود و واحد معادل دارد. مثلا افرادی که بتوانند با یک میلیون تومان کسب و کار کوچک ایجاد کنند این به عنوان یک یا دو واحد آموزشی ثبت خواهد شد. مثلا دانشجو دوره آموزش کارآفرینی را دیده، یک کسب و کار ایجاد کرده، اطلاعات این کسب و کار، تولید و فروشش، پیج فروش آنلاینش و کسب درآمدش، را برای دانشگاه میفرستد و این یک یا دو واحد آموزشی ارزش داشته و در کارنامه شخص ثبت میشود. در دانشگاه اقتصاد مقاومتی کارها همه تئوری یا خواندن کتاب و حرف زدن نیست بلکه حتما دورههاعملیاتی خواهد بود چون برای قوی بودن مردم از نظر اقتصادی حتما باید این کارها انجام شود.
2- مفهوم اقتصاد مقاومتی:
اقتصاد مقاومتی یک تعریف جهانی و جهان شمول دارد. منظور از تعریف جهانشمول این است که این تعریف را هر شخص عاقلی در هرجای دنیا میپذیرد. تعریفی که در اینجا ارائه میشود، در 13 دانشگاه و مجمع علمی بین المللی مطرح شده است و همه آن را تایید کردهاند.
"اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که بتواند با وجود همه مشکلات، موانع، تهدیدات و... به همه اهداف خود برسد."
3- اهداف اقتصادی کشورها:
همه کشورهای جهان از نظر اقتصادی اهدافی دارند و تمام آنها در مسیر رسیدن به اهدافشان با موانعی مواجه هستند. کشورهای مختلف اهداف اقتصادیشان عمدتا شبیه هم است: مثل: اشتغال، رفاه، تقویت تولید و ... . برخی کشورها، علاوه بر اینها، اهداف متفاوتی نیز دارند.
· به عنوان مثال، یکی از اهداف متفاوت اقتصادی آمریکا سیطره بر کل جهان و تبدیل آن به برده خود جهت بهره کشی از آنهاست.
· یکی از اهداف متفاوت اقتصادی انقلاب اسلامی مسبب پیشرفت جهان شدن است. والاترین آرمان انقلاب اسلامی ایجاد تمدن نوین اسلامی است یعنی نه تنها درصدد ایجاد رفاه برای همه مردمان خود است بلکه در حال حرکت و بهدنبال تشکیل تمدنی نوین و مبتنی بر اسلام است که یک جهان متفاوت، همراه با رشد انسان، افزایش رفاه کل مردم جهان، زدودن فقر فقر در دنیا و ایجاد عدالت جهانی است. این ها جزو اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی است که در مقابل اهداف اقتصادی آمریکا که بهدنبال تسلط، بهره کشی و به بردگی گرفتن مردم دنیا و ایجاد شکاف طبقاتی در سطح جهان است، قرار میگیرد.
4- نقش موانع در اهداف اقتصادی کشورها:
هریک از کشورهای مختلف جهان، در مسیر حرکت به سوی اهداف اقتصادیشانموانعی دارند که این موانع متفاوت است ولی در چند دسته کلی میتوان آنها را دستهبندی کرد:
4-1- بلایای طبیعی:
برای یک کشور این موانع بلایای طبیعی است، یعنی یک کشوری مثل ژاپن دائما آتشفشان دارد یا زلزله دارد، یا کشورهای حاشیه اقیانوس از موانع جدی در مسیر پیشرفت اقتصادیشان طوفان و سونامی است که خسارتهای سنگینی وارد میکند و پیشرفت اقتصادی کشور دچار مشکل میشود. یکی دیگر از این جنس موانع بیماریهای همهگیر مثل ویروس کرونا در زمان حاضر است که اقتصاد دنیا را دچار چالش کرد. در جریان بیماری کرونا حدود چهارصد میلیون فرصت شغلی در دنیا از بین رفت.
4-2- جنگ:
کشورهای درگیر جنگ فرآیند پیشرفت اقتصادیشان دچار چالش میشود، زیرساختهایشان از بین میرود و درنتیجه سرمایهگذاریها بهجای تولید، صرف تعمیر زیرساختها از بین رفته میشود
4-3- مانع تحریم:
یک مانع دیگر از جنس مسائل سیاسی مثل همین تحریم است که جمهوری اسلامی با آن مواجه است. تحریم باعث می شود کشور در مسیر تحقق اهداف اقتصادی با چالش مواجه شود.
4-4- مانع کمبود منابع:
کمبود منابعی مانند کشورهایی درگیر خشکسالی یا کشورهای درگیر کمبود منابع انرژی (مثل کمبود منابع انرژی فسیلی در کشورهای فسیلی در کشورهای اروپایی) روی پیشرفت اقتصادی کشورها، بسیار موثر است. البته کشورهایی مثل ایران از این منابع انرژی خود در مسیر اهدافشان خوب استفاده نکردهاند و به فروش خام این مواد وابسته شدهاند.
5- نگاهی دقیقتر به اقتصاد مقاومتی:
اقتصاد مقاومتی چیست؟ ما به اقتصادی میگوییم اقتصاد مقاومتی که با وجود همه این موانع بتواند به اهدافش برسد، یعنی کشوری مانند فرانسه با هدف تولید و درآمد سرانه بالا است، با وجود نداشتن منابع انرژی فسیلی، نظام اقتصادیاش را جوری تنظیم میکند که به اهدافش برسد.
یا کشور ژاپن با درصد زیاد بلایای طبیعی، نظام اقتصادی خود را به¬نحوی تنظیم کرده است که زلزله، آتشفشان و دیگر بلایا مانع پیشرفتش نشود و با وجود این موانع به اهدافش برسد. این یک اقتصاد مقاومتی است.
پس برای مقاومسازی اقتصاد جمهوری اسلامی، باید اهداف را در نظر گرفت، موانع را شناسایی کرد و براساس این دو نظام اقتصادی بهنحوی تنظیم شود که از این موانع گذر کرده و اهداف را محقق کند. به این نام اقتصاد مقاومتی گفته میشود. بخشی از اهداف کشورها مشترک و بخشی بومی هر کشور است، موانع نیزبخشی مشترک و بخشی موانع اختصاصی هر کشور است. اقتصاد مقاومتی یک نظام است، نظام یعنی مجموعهای از اجزا که در کنار هم ارتباط و هماهنگی باهم دارند تا یک هدف مشخصی محقق شود.
6- اقتصاد مقاومتی و تجربه جهانی:
صفت مقاومتی به نظام هایی از اقتصاد و نظام های اقتصادیای اطلاق میشود که بتواند اهداف را وجود همه موانع محقق کند.
این نکته چندین بار در صحبت های مختلف رهبری اشاره شده است که بسیاری ازکشورهای پیشرفته در حال اجرای اقتصاد مقاومتی هستند، یعنی اهداف اقتصادی و موانع رسیدن به آنها را مشخص کردهاند. سپس نظام اقتصادی خود را طور تنظیم کرده اند که با وجود همه موانع اسب نظام اقتصادیشان از همه این موانع عبور کند و اهداف اقتصادیشان محقق شود.
10- ملزومات ایجاد فرهنگ اقتصاد مقاومتی در کشور:
جهت ایجاد نظام اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی، باید اهداف و موانع را شناخت. اقتصاد مقاومتی با این تعریف عرض شده در بالا، برای تمام کشورهای دنیا قابل تعریف و تحقق است و اتفاقا کشورهای پیشرفتهتر و قبل از طرح این مباحث در جمهوری اسلامی، دنبال این قضیه بوده اند. اقتصاد مقاومتی یک سخن کاملا منطقی است. یعنی اینکه یک کشور اگر میخواهد به اهداف اقتصادیاش برسد با موانعی برخورد میکند. حال سوال این است که آیا کشور با برخورد با موانع از اهدافش کوتاه میآید؟ اگر از اهدافش کوتاه بیاید، این از مختصات یک اقتصاد غیر مقاومتی است. پس برای تشخیص مقاومتی بودن یا نبودن اقتصاد یک کشور، باید دید اهداف اقتصادی آن کشور چیست و آیا اهداف اقتصادی محقق شده است یا خیر؟ آن نظام اقتصادیای که وقتی به موانعی برخورد میکند از اهداف خود کوتاه میآید، یک نظام اقتصادی غیر مقاومتی است.
فرض کنید:
کشوری در یک قاره هدفش رسیدن به اقتصاد برتر کشاورزی آن قاره از لحاظ میزان تولیدات کشاورزی است. اما کشور با پنج سال خشکسالی متوالی روبهرو میشود و مسئولین آن کشور به علت خشکسالی هدف مورد نظر را دنبال نمیکنند؛ این نمونهای از یک نظام اقتصادی غیر مقاومتی است. چراکه روبهرو شدن با مانع از اهدافشان فاصله گرفتند. ممکن است این تصور ایجاد شود که در خشکسالی نمیتوان کشاورزی انجام داد. در حالیکه اگر نظام اقتصادی مقاومتی باشد، این نظام در شرایطی خشکسالی هم هدفهایش را دنبال میکند. استفاده از سیستمهای افزایش بهرهوری آب یکی از این راهکارهاست. اقتصاد مقاومتی موجب انعطافپذیری نظام اقتصادی است. اگر تا پیش از این بر بارندگیهای بسیار و طبیعی حساب میشد، در سالهای خشکسالی با تکیه بر سیستمهای مدرن و نوین آبیاری حرکت به سمت هدف انجام میشود. اقتصاد مقاومتی دارای این قدرت جابه جایی است و اقتصاد مبتنی بر آن قابلیت انعطاف پذیری دارد؛ مثلا یک چوب اگر خیلی خشک باشد با یک بحران میشکند ولی در صورت منعطف بودن به راحتی نمیشکند و دوباره به حالت اولیه خود باز میگردد.
11- روند پیادهسازی اقتصاد مقاومتی در ایران:
اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را در ایران اسلامی ایجاد کنیم باید چه کارهایی را انجام دهیم؟ ابتدا باید اهداف اقتصادی را بشناسیم.
1-11- اهداف اقتصادی جمهوری اسلامی:
اهداف اقتصادی جمهوری اسلامی همان اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی است که 42 سال پیش مردم ایران به رهبری حضرت امام راحل (ره) برای حاکمیت اسلام بر تمام شئون زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، دولت و بین المللی به رقم زدند.
سه هدف مشخص در اقتصاد انقلاب اسلامی قابل شناسایی و تمرکز است. این سه هدف را از کجا می آوریم؟ این اهداف از مانیفست های انقلاب اسلامی استخراج می شود. مانیفست های انقلاب اسلامی چه هستند؟
1- قانون اساسی
2- کلام امام راحل (ره)
3- کلام رهبر معظم انقلاب
این سه منبع، به عنوان محکمات انقلاب اسلامی شناخته میشود. افرادی دیگری هم هستند که بحثهایی منطبق با این منابع دارند که آنها نیز محکمات است و بقیه منابع جزو متشابهات است. البته ممکن است بحثی در بیانات رهبر انقلاب، امام راحل(ره) و نیز در قانون اساسی نباشد ولی جزو قواعد انقلاب اسلامی باشد. ممکن است موضوعاتی باشد که رهبران انقلاب اسلامی و قانون اساسی به آن نپرداختهاند اما باید جزو اصول، قواعد و محورهای انقلاب اسلامی باشد. اما باید آنها را تطبیق داد که به آنها متشابهات میگویند.
با بررسی سه منبع ذکر شده، سه محور رفاه عمومی، استقلال اقتصادی و پیشرفت اقتصادی به عنوان اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی مشخص میگردد.
1-1-11- رفاه عمومی یعنی چه؟
بطور خلاصه براساس آنچه که امام (ره) و رهبر انقلاب میفرمایند و نیز اصول مختلف قانون اساسی مشخص میکند یکی از اهداف اقتصادی این است که مردم یک حیات و زندگی خوب و مرفهی در تراز انقلاب اسلامی داشته باشند.
رفاه در تراز انقلاب اسلامی یعنی چه؟ یعنی همه مردم برخوردار از امکانات زندگی مناسب در حد کفاف، دارای شغل با درآمد کافی، داشتن شرایط مالی برای ازدواج امکان تهیه مسکن و خودرو، دارای هزینه کافی برای آموزش فرزندان، بهرهمندی از غذای سالم، بهداشت و درمان، تفریحات و .... باشند. اصول مختلفی در قانون اساسی زندگی در حد کفایت لازم را توضیح میدهد.
2-1-11- استقلال اقتصادی یعنی چه؟
یعنی برای ایجاد این سطح از رفاه برای مردم، کشور وابسته به بیگانگان نباشد. این وابسته نبودن به معنای تعامل نداشتن نیست. چراکه اقتصاد مقاومتی برونگرا، اهل تجارته و تعامل با کشورهای مختلف اروپایی، شرقی، با مسلمان، و همسایه است.
چگونه میتوان با کشورهای دیگر تعامل داشت ولی به آنها وابسته نبود؟ تعامل با دیگر کشورها به دو نحو میتواند رخ دهد. هر دو روش تعامل است ولی یکی باعث وابستگی و نفی استقلال میشود و دومی نفی استقلال نمیکند. اقتصاد مقاومتی برای حفظ استقلال به دنبال منزوی بودن کشور و عدم تعامل با دیگر کشورهای دنیا نیست بلکه بهدنبال تعامل است. اما برای حفظ استقلال در حین تعامل، معتقد است تعامل باید از موضع قدرت و نه از موضع ضعف با کشورهای جهان انجام شود. چراکه تعامل از موضع ضعف موجب وابستگی کشور میشود.
تعامل کردن با دنیا، به معنای واردات و صادرات است، یعنی مبادله کالا و خدمات، یک چیزی میدهی و یک چیزی میگیری.
کشوری که نفت خام میفروشد و هواپیما وارد میکه، این کشور در حال تجارت از موضع ضعف است. چون در حال فروش کالایی است که نشانه ضعف دارد یعنی خام فروشی از معیارهای ضعف اقتصادی است. چون کالایی که اولا قیمت گذاری آن با بیگانگان است و ثانیا تحریم پذیر است یعنی طرف مقابل میتواند بگوید که از تو نفت خام را نخرد و هواپیما نیز نفروشد.
اما کشور دیگری تعاملش با دنیا به عکس مثال بالاست؛ کالاهای با ارزش افزوده بالا صادر میکند. بهجای صادر کردن نفت خام، فراوردههای ارزشمند نفت خام یا محصولات پتروشیمی نفت خام را صادر میکند. در اینجا کشور چون در به صادرات محصولات دانش بنیان میپردازد، از موضع قوت و قدرت تعامل دارد. در مثال اول استقلال کشور به خطر میافتد و در مثال دوم استقلال کشور تقویت میشود.
البته بین فروش نفت و فروش برق یا گاز تفاوت است. اولی، نافی استقلال اقتصادی و دومی تقویتکننده استقلال اقتصادی است. اگر 5 کشور وابسته به برق تولیدی 1 کشور شوند، امنیت انرژی این کشورها وابسته به کشور تولید کننده برق شده و موجب تعامل در موضوعات مختلف سیاسی و اقتصادی میشود. بدین ترتیب استقلال کشور بهطور طبیعی افزایش مییابد.
مثال: آمریکا ایران را تحریم کرده است. حال پاکستان باید به تعامل و همکاری با آمریکا بیندیشد یا با ایران؟! اگر پاکستان از لحاظ برق وابسته باشد، درنتیجه میداند در صورت عدم تعامل با ایران، امنیت انرژی برق کشورش بهخطر میافتد و در آنجا خاموشی رخ میدهد. بنابراین به همکاری با ایران میپردازد. باید توجه داشت که تعامل کردن با کشورهای مختلف در شرایط تحریم بسیار بسیار وابسته به عزم کشور مقابل است. اگر کشوری عزم بر همکاری با کشور تحریم شده را داشته باشد، تحریمهای آمریکا هیچ تأثیر بر این تعامل ندارد.
اگر آمریکا شدیدترین تحریمهای عالم را علیه شما اعمال کرد اما پاکستان، چین، روسیه، هند، عراق و ... تمایل به همکاری داشته باشند، این تحریمها بیاثر میشود. اگر هم این کشورها بهانه بیاورند که تحت تعلیم آمریکا بوده و نمی خواهند در شرایط تحریم همکاری کنند، آنوقت دیپلماسی خیلی مهم میگردد. پس اگر کشوری توان اقناع دیگر کشورها را در شرایط تحریم داشت میبرد و در غیر این صورت میبازد.
اگر هریک از این کشورهای ذکر شده، در دوران تحریم یک وابستگی به کشور تحریم شدهای مثل ایران پیدا کند، مثلا همین بحث برق، آن زمان یک ابزار قدرتمند متقاعد کننده اونا برای برقراری تعامل در دست است.
3-1-11- پیشرفت اقتصادی یعنی چه؟
سومین هدف اقتصاد اسلامی پیشرفت اقتصادی است. پیشرفت یعنی ناظر بیرونی کشور ایران، کشور را پیشرفته بنگرد. باید ایرانی ساخته شود که هرکس و از هر کجا به آن بنگرد، معجزه اسلام را در پیشرفت ببیند، چون جریان حق با عمل و نه حرف در جهان توسعه مییابد. پس باید نظام اقتصادیای ایجاد شود که کشورهای دیگر پیشرفت را نتیجه اجرا کردن اسلام دیده و به اسلام بگروند. رهبر معظم انقلاب میفرمایند شکلگیری تمدن نوین اسلامی مقدمه ظهور امام زمان(عج) است و جمهوری اسلامی قرار است جریان حق را در دنیا توسعه دهد. باید نظام اقتصادیای در ایران ایجاد شود که مردم کشورهای چین، هند، اروپا و آفریقا هم به اسلام بگروند، کشورها یا ملتهای دیگر با نگاه کردن به ایران، آن را تحسین کنند و در موضوعات مختلف از قبیل تولید و رفاه در بخش های مختلف اقتصادی به یک الگوی اسلامی تبدیل شود.
جهت تحقق حاکمیت امام زمان (عج) باید جذابیتی از اسلام ایجاد شود تا با ظهورشان حکومت نوین اسلامی را ایجاد کنند. اینکه مقام معظم رهبری میفرمایند که شکل گیری تمدن نوین اسلامی مقدمه ظهور امام زمان است به علت قدرت جذابیت تمدن نوین اسلامی است که اکثر مردم جذب آن شده و به اسلام گرایش مییابند و بدین ترتیب زمانی که امام عصر (عج) ظهور کرده و مردم را به اسلام دعوت میکنند، جمع کثیری از مردم دنیا مسلمان میشوند. لذا نمیشود همیشه اسلام را با شمشیر و زور تیغ به دنیا معرفی کرد. این موضوع از اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی است که یک اقتصاد پیشرفته ایجاد کند و مردم را به اسلام دعوت کرده و تمدن نوین اسلامی ایجاد کند.
12- نقش موانع در اقتصاد مقاومتی:
در مسئله موانع صحبت فراوان است اما اجمالا بدانید که موانع را به دو دسته موانع خارجی و داخلی تقسیمبندی میکنند.
1-12- موانع خارجی: عمدتا در بحث تحریمها جای میگیرد اما تنها شامل بحث تحریم ها نمیشود. برای مثال 8 سال جنگ تحمیلی ایران با کشور عراق موجب وارد آمدن صدماتی به اقتصاد جمهوری اسلامی شد که جزو موانع خارجی در پیشرفت اقتصادی ایران به حساب میآید. در حال حاضر و در طی سالهای اخیر، آنچه به عنوان مانع خارجی شناخته میشود مسئله تحریم است.
2-12- موانع داخلی: ناکار آمدیهایی هستند که در سیستم اقتصادی کشور و در درون اقتصاد وجود دارد و مانع از حرکت کشور به سمت اهداف اقتصاد اسلامی میشود. برای مثال معیوب بودن نظام بانکی کشور را به سمت تولید نمیبرد. رفاه ، استقلال و پیشرفت کشور شدیدا وابسته به تولید است. اگر کشور تولید قدرتمندی نداشته باشد به هیچ یک از سه هدف ذکر شده نخواهد رسید. یکی دیگر از موانع داخلی در ایران، بحث فرهنگ اقتصادی است که فرهنگ صحیحی نیست که در نهایت منجر به رفاه و پیشرفت و استقلال شود. از دیگر موانع داخلی کشور سیستم دولتی معیوب است.
13- ناکارآمدی نظام بانکی – دولتی:
از حدود سال1310 به بعد نظام اقتصاد دولتی در کشور ایجاد شد و بعد از انقلاب اسلامی نیز تغییری اساسی در آن رخ نداد .بخشی از نظام اقتصادی که همان سیستم دولتی است ناکارآمد است. به عنوان مثال دولت خودش ضد تولید یا فقر زاست. سیستمدولتی فقر زا، بودجه عمومی کشور را در سال 1400 حدود نصفش را از طریق خام فروشی و استقراض تأمین میکند، که چنین اقتصادی کاملا ضد تولید و فقرزاست و یکی از موانع در مسیر پیشرفت و تحقق اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی است.
14- برخورد با موانع داخلی:
موانع داخلی حداقل حدود چهار برابر از موانع خارجی بیشتر هستند. در این صورت برای ساخت نظام اقتصادیای که با وجود موانع به اهداف خود برسد، باید به طور همزمان چهار جبهه را فعال کنیم :
1-14- جبهه علمی و کارکرد آن در اقتصاد مقاومتی:
جبهه علمی وظیفهاش تولید علم و نظامسازی برای تحقق اقتصاد مقاومتی است.
1-1-14- نظام اقتصادی:
نظام اقتصادی دارای دو بعد است:
· یک بعد سخت افزاری دارد مانند بازار، دانشگاه ، صنعت، قوانین اقتصادی . ...؛
· یک بعد نرم افزاری دارد که همان فرهنگ اقتصادی است.
2-1-14- نظام اقتصادی و مقام سازی اقتصاد:
برای مثال اگر صنعت نساجی کشور بخواهد مقاومتی باشد، یعنی مجموعه ی سخت افزار و نرم افزارش به نحوی شکل بگیرد که کشور را به سمت استقلال و رفاه و پیشرفت حرکت بدهد، این صنعت چگونه باید باشد؟ آیا باید کارخانههای بزرگ نساجی احداث شود یا کارگاههای کوچک؟ آیا زنجیره صنعت نساجی بطور کامل در داخل کشور ایجاد شود؟ بخش پشم و پنبه (مواد اولیه)، ریسندگی و بافندگی، دوخت و دوز، تولید پوشاک و.. بطور کامل در داخل کشور باشد یا بعضی از این بخشها در داخل نباشد و از خارج کشور تهیه شود؟
اینها سؤالاتی هست که جامعه علمی یعنی رشتههای اقتصاد، برخی رشتههای فنی مهندسی و علوم انسانی باید به آنها پاسخ دهند. به بیان دیگر متخصصین اقتصاد صنعت، اقتصاد بین الملل فنیکاران و مهندسین حوزه نساجی عوامل انسانی جبهه علمی هستند که باید نظریه برای حوزه صنعت نساجی در اقتصاد مقاومتی تولید کنند.
صنعت نساجی شامل یک سخت افزار و فرهنگ حاکم بر صنعت نساجی نرم افزار است که شامل فرهنگ حاکم بر کارخانه داران، کارگران، مصرفکنندگان، دولتمردان حاکم بر امورات حاکمیتی صنعت نساجی، بازرگان مواجه با صنعت نساجی و ... میشود.
3-1-14- نظام آموزشی و اقتصاد مقاومتی:
برای داشتن یک جامعه با فرهنگ مبتنی بر اقتصاد مقاومتی، نظام آموزشی و تربیتی کشور چگونه باید باشد؟ این یکی از بخشهای نظام اقتصادی است یعنی الگوی تعلیم و تربیت نظام آموزشی یکی از قسمتهای اساسی نظام اقتصادی است. چه چیز به دانشآموز باید آموخته شود؟ پدر و مادرها با فرزندان خود چه بازیها و رفتاری انجام دهند که بتوانند خلاق و نوآوری باشند؟
صدا و سیما که به گفته امام (ره) و رهبر بزرگترین دانشگاه کشور است و همه افراد مرتبط با آن تحت نظام تربیتیاش هستند. علاوه بر نظام آموزش رسمی مدرسه و دانشگاه ونیز نظام تربیتی حاکم از سوی صدا و سیما برا افراد، یک نظام تربیتی دیگر نیز به اسم فضای مجازی بر جامعه حاکم است.
برای اینکه مردم کشور فرهنگ، تفکر و رفتار مبتنی بر اقتصاد مقاومتی داشته باشند، چگونه نظام تعلیم و تربیت از صدا و سیما تا مدیریت فضای مجازی و ساماندهی مدارس (دروس فوق برنامه و رسمی) باید شکل بگیرد؟ این کار پیچیدهای است که جامعه علمی و جبهه علمی در اقتصاد مقاومتی باید درباره آن فعال شود.
15- جبهه فرهنگی و کارکرد آن در اقتصاد مقاومتی:
کارکرد جبهه علمی تولید نظریه است و جبهه فرهنگی کارکردش گفتمانسازی است. یعنی نظریات طرح شده در جبهه علمی، توسط جبهه فرهنگی به گفتمان تبدیل میشود.
1-15- تعریف گفتمان:
از نظر رهبر انقلاب، گفتمان به معنای باور عمومی است. هر نظریهای که در جبهه علمی در هر موضوعی از صنعت نساجی گرفته تا آموزش و پرورش، تولید شود باید به باور عمومی تبدیل شود. معلم مدرسه اگربه باور نظریهپرداز دانشگاهی در اقتصاد مقاومتی نرسد، آن رفتار مطلوب را نخواهد داشت. جبهه فرهنگی وظیفه باورسازی برای کل جامعه را برعهده دارد از رئیسجمهور، نماینده مجلس و استاد دانشگاه گرفته تا راننده تاکسی، خانمهای خانهدار، معلمان، سرمایهگذارها، صنعتگران و ... باید باور سازی انجام شود. این کار جبهه فرهنگی است.
2-15- عوامل ایجادکننده باور در جامعه:
افرادی مانند اساتید، علما، ائمه جمعه، فعالان رسانهای، هنرمندان، سلبریتیها، گروههای مرجع و ... باور سازی میکنند، یک شاعر، نویسنده یا پیج با فالور میلیونی و ... در حال باور سازی هستند و در جبهه فرهنگی عمل میکنند. جبهه فرهنگی بسیار مهم است چون اگر نظریه تولید شده در جبهه علمی به باور تبدیل نشود، هیچ فایدهای ندارد و در عمل باعث تغییر رفتار نمیشود.
16- جبهه سیاسی و کارکرد آن در اقتصاد مقاومتی:
اصل کار جبهه سیاسی امر به معروف و نهی از منکر است که یکی از تجلیات آن انتخاب و انتخابات است یعنی انتخابات مجلس، شورای شهر، ریاست جمهوری و ... . فرد با انتخاب یک رئیسجمهور یا تشویق مردم به انتخاب یک رئیس جمهور خاص بهطور عملی در حال امر به معروف است.همچنین جبهه سیاسی، بحث مطالبهگری است. مطالبهگری به معنای امر به معروف و نهی از منکر است. به عنوان مثال یک معلم باید مبتنی بر اقتصاد مقاومتی نسبت به دانشجوهایش امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد. این امر و نهی از کجا میاد؟
اصل این امر و نهی را جبهه علمی تولید کرده است و جبهه فرهنگی تلاش به باورسازی آن دارد. اینکه از چه کسی، در چه زمانی، چه درخواست و مطالبهای باشد را نیز جبهه علمی تولید کرده و جبهه سیاسی آن را پیاده میکند. مثلا چه زمانی از افراد مطالبه خرید لوازم خانگی ایرانی باید داشت یا اولویت مطالبه از مردم انتخاب رئیسجمهور منطبق بر اقتصاد مقاومتی است یا خرید کالای ایرانی؟
17- جبهه اجرایی و کارکرد آن در اقتصاد مقاومتی:
سه جبهه قبلی مقدمه برای جبهه اجرایی است. در واقع کارکرد سه جبهه قبلی یعنی جبهههای علمی، فرهنگی و سیاسی همگی بر پایه مباحث و موضوعات کلامی هستند یعنی نظریه پردازی ، گفتمان سازی و مطالبه گری و در اصل مقدمهای برای جبهه اجرائی هستند.
17-1- تقسیم بندی کلی جبهه اجرایی:
جبهه اجرائی به پنج عرصه تقسیم میشود:
· عرصه اول) تولید: ایجاد و شکلگیری یک سری رفتارهای واقعی در بخش تولید؛
· عرصه دوم) مصرف : نوعی تصمیم است مثلا خوردن یا نخوردن ، خریدن یا نخریدن و در اصل نظریه پردازی، گفتمان سازی و مطالبه گری در مصرف تجلی پیدا میکند؛
· عرصه سوم) تربیت : آمادهسازی جامعه هدف و مخاطبان بر اساس تربیتگری که موجب رفتار میشود؛
· عرصه چهارم) انتخاب : در اقتصاد مقاومتی مهمترین انتخاب، انتخاب سیاسی است؛
· عرصه پنجم) مدیریت : مدل اجرائی و چگونگی اجرا.
18- نقش مردم در اقتصاد مقاومتی :
در اقتصاد مقاومتی همه چیز به دست مردم شکل گرفته و چیزی خارج از مردم وجود ندارد که شکل دهنده حاکمیت باشد. حاکمیت و مردم با هم یکی هستند و براساس قراردادهای اجتماعی تدوین شده، قراردادهای دینی و نظام ولایی خداوند، پیامبر، ائمه و ولی فقیه در زمان غیبت یک نظام ایجاد شده است و بر مردم حکومت میکند. حتی اگر کسی بخواهد حاکمیت را در یک کشور به دست بگیرد، اگر مردم آن سلطه را بپذیرند، باز هم این حاکمیت مردم است؛ مثلا در سال ۵۷ مردم ۲۵۰۰ سال حاکمیت سلطه را کنار زدند. پس مردم و حاکمیت از هم جدا نیستند و این مردم هستند که توان سوق دادن حاکمیت به سوی اقتصاد مقاومتی را دارند.
نکته :
نظام اقتصادی پهلوی شاید قوی ترین دوره ی حاکمیت طاغوت بر مردم بود زیرا نفت زیادی می فروخت، واردات زیادی داشت و وابسته نظامی به آمریکا بود.
محمدرضا شاه، هم درآمدی بسیار بالا و اقتصادی قدرتمند داشت و از نظر نظامی هم دستش پر بود ولی مردم او را نمیخواستند. پس حتی در حالت استبداد هم این مردم هستند که آن استبداد را پذیرفتهاند. به همین دلیل مردم و حاکمیت را از هم جدا نباید کرد و در اقتصاد مقاومتی، مردم ایفا کننده نقش اصلی را به عهده دارند. این مردم هستند که حاکمیت خودشان را شکل میدهند. این مردم هستند که میتوانند حاکمیت را به نفع اقتصاد مقاومتی شکل دهند.
پس تقریبا می توان گفت که تمام بار اقتصاد مقاومتی به دوش مردم است. بله دولت هم خیلی نقش مهمی دارد ولی دولت را مردم انتخاب میکنند.
19- مناسبت مردم و اقتصاد مقاومتی :
آقای مردم، آقای ناس، آقای قوم! میآیید با رأیگیری، در جمهوری اسلامی، یک رئیس جمهور انتخاب میکنید که این رئیسجمهور میتواند اقتصاد مقاومتی را اجرا کند. اگر مردم رئیسجمهوری انتخاب کردند که به اقتصاد مقاومتی معتقد بود، او خودش به تنهایی در دورهاش 60% اقتصاد مقاومتی را جلو میبرد. بعد کار مردم 40% میشود.
یک وقت مردم یک دولتی انتخاب میکنند که اعتقاد به اقتصاد مقاومتی ندارد بلکه ضد آن است. اینجا کارشان سختتر میشود و به جای سهم 40%، مردم باید 70-90% ظرفیت بگذارند. باید بخش زیادی از خلاهایی که رئیسجمهور ایجاد کرده را پر کنند و کارشان سختتر میشود. پس میتوان گفت که کل اقتصاد مقاومتی با مردم است. هرچه واگذار میشود به دولت هم توسط مردم است با دولتی که انتخاب میکنند، توسط مردم است با نمایندگان مجلسی که انتخاب میکنند که آن اقتصاد مقاومتی را تبدیل کنند به قوانین درست و آن قوانین درست را به دولت بدهند و بر دولت نظارت کنند که اقتصاد مقاومتی را به صورت دقیق و مناسب راه ببرد.
پس مخاطب همه شاکله اقتصاد مقاومتی مردم هستند. مردم اند که دولت انتخاب میکنند و آن دولت میآید و این اتفاقات را رقم میزند. البته که مردم منهای دولت هم خودشان وظایفی دارند که باید انجام دهند. البته اگر دولت طرفدار اقتصاد مقاومتی بود کار مردم سبکتر میشود؛ اگر طرفدار اقتصاد مقاومتی نبود کار مردم سنگینتر میشود. مثلا اگر دولت طرفدار اقتصاد مقاومتی بود، خودش سازوکارهای صادرات غیرنفتی را تقویت میکند تا آسیبپذیری مردم در مقابل تحریمها کمتر شود؛ تا قیمت ارز متعادلتر گردد، رفاه مردم برقرار شود، استقلال و پیشرفت اتفاق بیفتد ئ در نتیجه کار مردم سبکتر میشود.
اگر آن دولت طرفدار این قضیه نبود، آنوقت مردم وظیفه دارند که نیازمندیهای ارزی کشور را تامین کنند. پس شخص تولیدکننده، تاجر، فعال اقتصادی و فردی که پس انداز داشته و امکان قرار دادن آن در اختیار تولید را دارد، بیشتر باید زحمت بکشد تا آن تامین ارزی اتفاق بیفتد، تا استقلال، رفاه و پیشرفت محقق شود.
این یعنی عزیزان بدون تعارف، صفر تا صد اقتصاد مقاومتی ما و شماییم؛ خودمانیم.
20- دانشگاه اقتصاد مقاومتی:
ممکن است کسی بگوید شما دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی درست کردید، برای چه دانشگاه دولتی اقتصاد مقاومتی ایجاد نمی کنید؟ پاسخ این است: برای اینکه این دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی اگر درست رفتار و عمل کند، بعد از آن مردم خودشان از بین خودشان کسی را به عنوان رئیس جمهور و نماینده مجلس انتخاب میکنند که به اقتصاد مقاومتی دولتی را خودشان ایجاد میکنند. درنتیجه دیگر احتیاجی به دانشگاه دولتی اقتصاد مقاومتی نیست. با دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی روشنگری بین مردم کردهاید، مردم رئیس جمهوری را انتخاب میکنند که او به اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارد و آن رئیس جمهور مثلا حکم میکند که ادبیات تمام دانشگاههای کشور ادبیات اقتصاد مقاومتی شود. دانشگاه مردمی یک نقطه شروعی در تحول موضوع آموزش و پژوهش در اقتصاد کشور است.
وقتی رئیس جمهوری معتقد به اقتصاد مقاومتی بورس و بازار مسکن را براساس اقتصاد مقاومتی اداره کند، نظام مالیاتی را بر اساس اقتصاد مقاومتی بنا کند، سیستم بانکی، تجارت بین الملل، نظام بهداشت و سلامت جامعه، صنعت، کشاورزی، آموزش و پرورش، اقتصاد فرهنگ و هنر را براساس اقتصاد مقاومتی اداره کند، خود به خود نظام آموزش و پژوهش کشور زیر بار اقتصاد مقاومتی میآید. البته ترتیبات ارتباط دولت و دانشگاه هم باید تنظیم شود که یک دولت معتقد به اقتصاد مقاومتی این کار را باید انجام دهد تا نظام دانشگاهی را طوری سازماندهی کند که به دنبال حل نیازمندیهای جامعه و درخواستهای دولت در حوزه دانش، پژوهش، تحقیقات، آموزش و ... باشد.
بخش سوم: سوالات
1- کار آفرینی که هدفش اجرای یک زنجیره کامل از کسب و کار است، از کدام نقطه باید شروع کند؟
مردمی که در یک جامعه اقتصاد مقاومتی زندگی میکنند باید اصولا کارآفرین باشند.کارآفرینی به معنای داشتن توانائی ایجاد کسب و کار سودآور و پایدار است. برای ایجاد و داشتن چنین کسب و کاری باید قبل از راه اندازی چهار ارزیابی و بعد از راه اندازی چهار مدیریت را انجام داد:
قبل از راه اندازی:
· ارزیابی فنی
· ارزیابی بازار
· ارزیابی مالی
· ارزیابی ریسک
بعد از راه اندازی:
ü مدیریت فنی
ü مدیریت بازار
ü مدیریت مالی
ü مدیریت ریسک
2- وظیفه دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی ارائه نظریههای مرتبط با اقتصاد مقاومتی است، به نظر شما برای خارج شدن از فضای نظریهپردازی و ورود به حوزههای دیگر باید چه عناصری را بکار گ فت و چه کارهای دیگری صورت بگیرد تا اقتصاد مقاومتی وارد حوزه عملی شود و در مدیریت هم شکل بگیرد مانند حوزه های بازار، بانک و بورس و...؟
اقتصاد مقاومتی در همان چهار جبهه خلاصه میشود و در صورت اجرائی شدن کامل هر چهار جبهه به هدف خود رسیده ایم. یعنی در جبهه نظری تولید علم، در جبهه فرهنگی ایجاد باور، در جبهه سیاسی ایجاد مطالبه گری و در جبهه اجرایی اقدام مناسب داشته باشیم.
3- دبیر اجرایی در اقتصاد لیبرال، نهادگرایان و مسئولینی که در کشور ما هستند اعتقادی به مولفههای اقتصاد مقاومتی ندارند. بیشتر متمایل به استقلال زدایی از کشور هستند. به نظر شما چطور میتوان با این افراد مقابله کرد که یا از دایره سیاستگذاری و اجرایی کشور جدا شوند یا حذف و محدود گردند؟
ما یک جبهه علمی و سه جبهه دیگر داریم که آن ها به جبهه علمی وابسته هستند. اگر بخواهیم باورسازی کنیم به نظریه احتیاج داریم؛ اینکه چگونه باور را برای مردم و در دانشآموزان وقشرهای مختلف ایجاد کرد که تبدیل به رفتار شود. یا در جبهه سیاسی و مطالبهگری یک سوال مطرح میشود که شاخصهای رئیسجمهور سیاسی چیست؟ شاخصهای اقتصاد مقاومتی سیاسی چیست؟ اگر هفت نامزد انتخاباتی هست چه ساختاری جهت سنجش نزدیکترین نامزد به اقتصاد مقاومتی باید طراحی کرد. کار جبهه علمی در واقع تولید علم حتی در سیاست و اجرا هم هست.