"بسم الله الرحمن الرحیم"
جلسه چهارم:
مقایسه گفتمان اقتصاد مقاومتی با گفتمان حاکم بر اقتصاد دولت
با حضور دکتر سید امیر سیاح
بخش اول: نکات آقای مجتبی نبی زاده (مسئول برگزاری جلسات)
با توجه به اینکه دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی یک دانشگاه کاملاً مردمی است نه بودجه خاصی از دولت دریافت میکند و نه کارمند خاصی به مفهوم اصطلاحی دارد، لذا از دانشجویان گرامی خواهشمندیم در صورت داشتن توانایی در زمینه پیاده سازی متون، تولید محتوا، تهیه عکس نوشته و...، از طریق شبکههای مجازی[1] به ما اطلاعرسانی کنند تا بتوانیم از ظرفیتهای بزرگواران در پیشبرد اهداف دانشگاه استفاده کنیم.
بخش دوم: مقایسه گفتمان اقتصاد مقاومتی با گفتمان حاکم بر اقتصاد دولت
1- تعریف گفتمان:
منظور از گفتمان مجموعه بینشهایی است که از طریق واژگان و از طریق گفتار در ذهن جامعه مخاطب ما اثر میگذارد و رفتار آنها را شکل میدهد.
2-تعریف دال مرکزی گفتمانها:
اولین راه برای شناخت یک گفتمان، تحلیل دال مرکزی آن است که به معنای درون مایه کلی هر ایده، نظر و یا پارادایم فکری است.
3- اجزای تشکیل دهنده گفتمانهای اقتصادی:
4- مقایسه گفتمان اقتصاد مقاومتی و گفتمان حاکم بر دولت:
4-1- از دیدگاه دال مرکزی:
4-1-1- دال مرکزی گفتمان حاکم بر اقتصاد ایران:
دال مرکزی گفتمان حاکم بر اقتصاد ایران، این است که ایران باید جزئی از اقتصاد جهانی باشد. حال این اقتصاد جهانی توسط چه کسانی اداره میشود؟ آمریکا به عنوان اقتصاد برتر جهان، اقتصاد جهانی را تعریف و اداره میکند، و علاوه بر آمریکا اعضای شورای امنیت و سازمان ملل متحد در این زمینه نقش ایفا میکنند. آنها تعیین میکنند، چه کسی چه چیزی تولید کند و چه چیزی مصرف کند و هر کشوری چه نقشی ایفا کند.
از نظر گفتمان حاکم بر اقتصاد ایران (که از زمان پس از جنگ تحمیلی تا دوره آقای احمدی نژاد بر کشور حاکم بوده است) ما باید در اقتصاد جهانی حل بشویم تا وضع ما بهبود یابد و نقش خود را مطابق میل آمریکا ایفا کنیم تا به مطلوب خود برسیم. درواقع مطابق با دستور آن ها باید نفت خام تولید کنیم، به فروش برسانیم و کالای مصرفی خود را وارد کنیم.
4-1-2- دال مرکزی اقتصاد مقاومتی:
دال مرکزی اقتصاد مقاومتی خودباوری است که براساس آن ما باید مرزهای علم و فناوری را بشکافیم، تجاری سازی کنیم و تولید را رونق دهیم، سپس تولیدات خود را به فروش برسانیم تا وضع ما بهبود یابد. از نظر گفتمان اقتصاد مقاومتی، ما با خوردن دلار وضعمان بهبود نمییابد. بلکه ما ظرفیتهای انسانی و اقلیمی فراوانی داریم که به واسطه آنها میتوانیم به جایگاههای والایی برسیم. ما باید به فناوری پیشرفته دست یابیم، آن را مختص خود کرده و کالای دانش بنیان را براساس آن تولید و صادر کنیم (مانند ژاپن و کره جنوبی و دیگر کشور های موفق در زمینه اقتصاد).
4-2- از دیدگاه سرمایهگذاری و اشتغال:
4-2-1- سرمایهگذاری و اشتغال از منظر اقتصاد مقاومتی:
از نظر گفتمان اقتصاد مقاومتی، باید محیط امن برای کسب و کار فراهم و از تولید حمایت کنیم تا سرمایه گذارها بتوانند در کشور سرمایهگذاری کنند. همچنین باید با فساد مقابله کنیم تا سرمایهگذارها انگیزه برای سرمایهگذاری در کشور پیدا کنند. ضمنا باید از تولید حمایت کنیم به گونهای که تولید در کشور به نفع همه مردم باشد. این گفتمان معتقد است، امر سرمایهگذاری مستقیم خارجی امر نامطلوبی نیست اما اینکه نجات ما تنها در گرو سرمایهگذاری مستقیم خارجی باشد، کاملا غلط است. با فراهم کردن محیط امن برای کسب و کار، چه سرمایهگذاران داخلی و چه سرمایهگذاران خارجی تمایل به سرمایه گذاری پیدا میکنند و کالاهایی با ارزش افزوده بالا تولید میشود.
4-2-2- سرمایهگذاری و اشتغال از منظر گفتمان اقتصاد دولتی حاکم
گفتمان دولتی حاکم میگوید ما باید سرمایهگذار مستقیم خارجی را دعوت کنیم و تا زمانی که سرمایهگذار مستقیم خارجی وارد کشور نشود، حال ما خوب نمیگردد. به اعتقاد این گفتمان با سرمایهگذاری خردِ مردم وضع بهبود نمییابد و ما نیاز به سرمایهگذاریهای کلان چند صد میلیاردی داریم. بنابراین تنها با سرمایهگذاری مستقیم خارجی مشکل اقتصاد و معیشت مردم حل میشود.
4-3- از دیدگاه فناوری:
4-3-1- فناوری از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم
![]() |
گفتمان اقتصادی حاکم بر دولت فناوری پیشرفته را محصول انحصاری غرب میداند و باید تعامل خیلی خوب با غرب داشته باشیم تا محصول انحصاری خود را در اختیار ما نیز قرار دهند. در نگاه اقتصادی حاکم بر دولت فناوری درجه دو سهم ماست و باید وارد شود.
4-3-2- فناوری از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی
برای مطالعه 1: ما سال 1369 پژو 405 را به عنوان فناوری جدیدی که غرب در اختیار ما گذاشته بود، وارد کشور کردیم اما بلافاصله بعد از ورود این خودرو در بازار های ایران کشور تولیدکننده فناوری جدیدتری در قالب پژو 206 به مردم خود عرضه کرد. لذا نتیجه میگیریم غرب، هیچگاه فناوری دسته اول را به کشورهای دیگر منتقل نخواهد کرد. ما تنها با تحقیق و پژوهش میتوانیم به فناوری دست اول برسیم، بر اساس گفتمان اقتصاد مقاومتی مرز شکنی کنیم و پس از این کار، اقدام به تولید کنیم و در نهایت محصول خود را عرضه کنیم. برای مطالعه2: در نگاه اقتصادی حاکم بر دولت، فناوری درجه دو سهم ماست و باید وارد شود. در گفتمان اقتصاد مقاومتی سهم کشور ما سهم اصلی است که همان فناوری است. به عنوان مثال، گوشی موبایل اگر با یک سرنگ فناوری آن بیرون کشیده شود، از آن فقط پلاستیک و فلز میماند که ارزشی ندارد و فناوری آن باعث میشود که پنج میلیون ارزش داشته باشد. گفتمان اقتصاد مقاومتی میگوید که باید فناوری را بهدست آوریم ولی در گفتمان اقتصادی حاکم بر دولت باید نفت بفروشیم و جای کشور ما بالا نیست. وقتی جوانان ما در خصوص فناوری به یک اداره دولتی مراجعه میکنند به آنها میگویند که این متعلق به ما نیست و فناوری جوان ایرانی را به سخره میگیرند. به عنوان مثال، وقتی میمون را به فضا فرستادیم، زمان شبیه سازی موجود زنده، فناوری موشک، ساخت واکسن ایرانی و ... گفتند دورهاش تمام شده است و آن را به سخره گرفتند. در ذهن آنها فناوری متعلق به غربیها است و به فناوری درجه 2 قانعاند. گفتمان اقتصاد مقاومتی میگوید ما باید سهم اصلی را از تولید ببریم و بیشترین سهم را از فناوری داشته باشیم. در اقتصاد مقاومتی نقش اصلی را ما باید تامین کنیم و منفعت در این است که به مرز فناوری دست یابیم، کالای دانش بنیان تولید و خلق پول کنیم و خام فروشی نکنیم، چون خام فروشی به نفع آمریکاست.
|
در گفتمان اقتصاد مقاومتی سهم کشور ما سهم اصلی است که همان فناوری است. این گفتمان معتقد است که تکنولوژی کلید سلطه و برتری غرب است و هیچگاه آنرا در اختیار ما قرار نمیدهد. اگر زمانی کشورهای غربی محصولی را در اختیار ما قرار دادند تا براساس فناوری آن تولیدی داشته باشیم باید بدانیم که آن فناوری، کهنه و دسته دوم است.
حاکمان اقتصاد ایرانی دارای ذهنیت پایینی هستند و حتی از کشورهایی چون عربستان و امارات پایینتر فکر میکنند و به فکر خام فروشیاند. اخیراً کشور عربستان نیز نفت خامش را به پتروشیمی تبدیل میکند ولی متاسفانه دولتهای ایران به فکر خامفروشی هستند. چند سال پیش جلوی پالایشگاه ساختن را گرفتند و به ضرر اقتصاد ملی کار کردند و سیاستهای اشتباهشان به نفع دشمن بوده است.
|
4-4- از دیدگاه سهم کیک اقتصادی:
4-4-1- سهم کیک اقتصادی از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم
اقتصاد حاکم بر دولت میگوید اجازه دهید کیک بزرگ شود و سفرههای خالی رنگ گیرد. در این نوع از تفکر، دهکهای پایین، سهمشان کم و دهکهای بالا، سهمشان زیاد است.
4-4-2- سهم کیک اقتصادی از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی
در اقتصاد مقاومتی سهم از کیک باید عادلانه باشد. اقتصاد مقاومتی با اقتصاد کمونیستی و سوسیالیستی فرق می کند و در زمینه عدالت نگاه اسلامی است. کسی که تلاش میکند حقش بیشتر است و باید درآمد بیشتری به دست آورد و سفرهاش رنگینتر باشد.
4-5- از دیدگاه ثروت و عدالت:
1-5-4- ثروت و عدالت از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم:
ثروت و عدالت در نگاه حاکم بر دولت این است که مردم باید در خطوط تولیدی که FTA[2] (خطوط تولید سرمایهگذاری مستقیم خارجی) درست میکند حضور داشته باشند. در این دیدگاه افراد جامعه به دو صورت دستهبندی میشوند:
1- افراد معمولی (فقیر و کارگر) که در خطوط تولیدی کارگری میکنند و کالاهای تولیدی را مصرف میکنند. نمونه بارز آن در سریالهای مربوط به زمان شاه که پس از انقلاب ساخته شد و افراد روستایی را تصویر کرد که در کارهای خط تولید سرمایهگذاران خارجی کار میکردند.
2- افراد ثروتمند (ژن خوب) که با سرمایهگذار مستقیم خارجی شریک میشوند.
2-5-4- ثروت و عدالت از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی:
در نگاه اقتصاد مقاومتی، آحاد مردم باید وارد کسب و کار شوند و با تشکیل بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد خرد و اقتصاد خانگی نقش پر رنگ داشته باشند. این هدف ایدهآل اقتصاد مقاومتی نیست که همگی مردم بنگاه کوچکی داشته باشند، بلکه هدف این است که ورود مردم به کسب و کار راحت باشد، بنگاهها انحصاراً ویژه افراد خاص نباشد و همه اقشار جامعه بتوانند وارد کسب و کار شوند.
سوال مطرح میشود که کثرت بنگاههای کوچک در اقتصاد مقاومتی ایدهآل است؟ پاسخ میدهیم خیر؛ ایدهآل در نگاه اقتصاد مقاومتی یعنی بهراحتی بتوان شرکت کوچکی تأسیس شود، سریع رشد کند و ارتقاء پیدا کند. در نگاه اقتصاد مقاومتی، بنگاههای کوچکی وجود دارند که به علت رشد بسیار سریعشان زیبا هستند؛ به طور مثال شرکت گوگل که ابتدا در یک خوابگاه دانشجوئی تاسیس شد، خیلی سریع با فناوری رشد کرد؛ نمونه دیگر جنرال الکتریک است که موسس آن توماس ادیسون بود، حدود صد سال پیش این شرکت در گاراژ منزل ایشان تشکیل شد، با نبوغ ادیسون به مرز فناوری رسید، و به یک ابر بنگاه تبدیل شده است. نمونه های دیگری نیز مانند تسلا و... وجود دارد.
4-6- از دیدگاه وظایف دولت:
4-6-1- وظایف دولت از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم:
از نظر گفتمان حاکم بر دولت، وظیفه دولت این است که با مذاکره شرایط سرمایهگذاران خارجی را در کشور فراهم کند. بدینصورتکه سرمایهگذاران خارجی در چرخه اقتصاد سرمایهگذاری میکنند. در این دیدگاه ثروتمندان، ثروتمند باقی مانده و کارگران و فقیران نیز در سرمایهگذاری خارجی کارگری میکنند. جان مایه این تفکر، فقط دیپلماسی است.
4-6-2- وظایف دولت از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی:
در اقتصاد مقاومتی وظیفه دولت به صورت چندین مورد بیان میشود:
![]() |
5- دریافت ناصحیح از اقتصاد مقاومتی:
متاسفانه بسیاری از مسئولان الگوی اقتصاد مقاومتی یا گفتمان اقتصاد مقاومتی را اشتباه فهمیدهاند یا اصلاً متوجه نشدهاند. وقتی این صحبتها با آنها مطرح میشودیا رد کرده، یا مسخره میکنند یا اینکه میگویند سخت است و نمیشود؛ سفیر که نباید برود پیاز بفروشد یا دختر دبیرستانی نمیتواند با قابلمه در زیرزمین خانهاش انرژی هستهای تولید کند. چراکه ذهنیت آنها این چیزها نیست و گفتمان آنها مجموعهای از ذهنیتهاست و این روی بینش و رفتارشان اثر میگذارد.
بنابراین اقتصاد مقاومتی باید خوب فهم و بیان شود و روزی که امیدواریم در جمهوری اسلامی دور نباشد، این امر حاکم شود. پس باید اقتصاد مقاومتی را تبیین کرد چون ضد اقتصاد مقاومتی به شدت فعال است.
شما اگر اقتصاد مقاومتی را در گوگل جستوجو کنید میبینید که انواع و اقسام شوخی درباره آن میآید. یعنی زمانی که میخواهیم درباره صرفهجویی بگوییم، میگویند اقتصاد مقاومتی انجام دهیم؛ یا میخواهیم کم بخوریم، میگویند اقتصاد مقاومتی انجام دهیم؛ یا مثلاً یک سیخ کباب که لاغر است میگویند اقتصاد مقاومتی است. این یعنی چه؟ چون اقتصاد مقاومتی اصلاً این نیست!
6- تعریف صحیح اقتصاد مقاومتی:
اقتصاد مقاومتی به معنای تولید گرانقیمت و همراه با پول زیاد است. تصویر واقعی اقتصاد مقاومتی، ثروتمند شدن از مسیر تولید و صادرات کالای دانشبنیان است که در لبه تکنولوژی میباشد. اینها حرفهای تخیلی نیست و نمونه عینی دارد. نمونه عینی آن شرکتی است که محصول شتابدهنده را با مدیریت آقای نوید نجاتبخش در اصفهان تولید میکند و کالای به شدت هایتک را صادر میکند. نمونه دیگر مراجعه اعراب به یزد است تا با فناوری درجه یک مشکل خود ناباروری را حل کنند. (این یعنی صادرات خدمات های تِک) یا میآیند جراحیهای سخت را در تهران و شیراز انجام میدهند که این هم مرز دیگری از فناوری محسوب میشود. مثال کرونایی آن هم انشاءالله اگر واکسن کرونا صادر شود در لبه فناوری دنیاست. سال گذشته دستگاه نانو فناوری تولید ماسک صادر شد، دستگاهی که ماسک نانو میزد و به یک کشور نسبتا پیشرفته فناوری مانند کره جنوبی صادر شد. پس اینها نمونه عینی دارد، اما اینکه خیلی زیاد شنیده نمیشود یا خیلی زیاد رشد نکردهاند به خاطر این است که پای دولت جمهوری اسلامی روی خرخره شرکتهای تولید کننده داخلی است و نمیگذارند که فعالیت کنند! چرا نمی گذارند؟ چون فکر میکنند که کار خوبی انجام میدهند و به نفع کشور کار انجام میدهند. فکر میکنند که اینها مخل وضعیت ایدهآل ما می باشد. وضعیت ایدهآل ما هم این است که نفت بفروشیم و کالای خارجی مصرف کنیم. در ذهنیت آنها این است که اگر نوید نجات بخش برود و در اصفهان یک دستگاهی را تولید و صادر کند که در بازارهای جهانی جای شرکتهای بزرگ آمریکایی و آلمانی را تنگ کند برای ما بد میشود. در ذهنیت آنها این است که ما باید برای این که فرانسویها از ما راضی بشوند پژو و رنو در ایران خودرو تولید کنیم و نباید دنا تولید کنیم. چون فرانسویها را ناراحت میکند، ممکن است خوششان نیاید، دیگر به ما سرمایهگذاری خارجی ندهند و بدبخت شویم. به همین دلیل پایشان را روی گلوی تولیدکننده داخلی گذاشتند و نمیگذارند نفس بکشد، آن ها را خفه می کنند و اجازه صادرات محصولاتشان را به بازارهای جهانی نمیدهند.
چقدر تولیدکننده داخلی هستند که داروهای با روش علمی به دست آوردهاند (نه با روش های غیر علمی) و حتی سیب سلامت هم گرفتند (که خیلی هم گرفتن آن سخت است) اما اجازه نمیدهند! چرا اجازه نمی دهند؟ چون میگویند شما مو فرفری چشم قهوه ای هستید چرا این کار را کردید. این کار به شمار نمیآید که انجام دهید. این فناوریها مختص چشم آبی ها حداقل مال چشم تنگ های ژاپنی است. اینگونه است که اگر گفتمان اقتصاد مقاومتی حاکم نباشد این بلاها به سر ما میآید حتما شنیدهاید چقدر از شرکتهای ایرانی که اجازه ندارند یا مجوز نمیگیرند که محصولاتشان را وارد بازار کنند یا آنها را به انواع و اقسام راهها اذیت میکنند. بیمه یا ماموران تلکه بهگیر را به سراغ آنها میفرستند و به ستوه میآورند تا فرار کنند. چون از دیدگاه آنها این یک عنصر غیرعادی و نامطلوب است و معنی ندارد که شرکتی محصول دانش بنیان را تولید و صادر کند.
7- اقتصاد مقاومتی و تاثیر آن بر اقتصاد آتی ایران:
8- پرسش و پاسخ :
8-1- حاکمیت شرکتی چه جایگاهی در اقتصاد مقاومتی دارد؟
اقتصاد مقاومتی طبعاً نظرش در مورد حاکمیت شرکتی مثبت است. حاکمیت شرکتی یعنی چه؟ یعنی شرکت طوری اداره شود که هم به نفع سهامداران باشد، هم به نفع ذینفعان و هم به نفع کسانی که در آن منطقه زندگی میکنند. همچنین طوری اداره شود که نفع همه ماکزیمم شود نه فقط بهنفع هیئت رئیسه و رؤسا باشد. از این نگاه حاکمیت شرکتی در اقتصاد مقاومتی حتماً مطلوب خواهد بود.
2-8- با توجه به کدام معیار متوجه شویم که نامزدها و کاندیداهای ریاست جمهوری اعتقاد به اقتصاد مقاومتی دارند و قائل به اقتصاد مقاومتی در عمل هستند؟
از رفتارهای گذشته فرد متوجه این امر میشویم. اگر کاندید در گذشته خود همواره به دنبال سرمایهگذاری خارجی بوده و به تولیدکنندگان داخلی بیاعتنا بوده است، این فرد نمیتواند فردی معتقد به الگوی اقتصاد مقاومتی باشد.
اما اگر نگران شرکتهای دانشبنیان بوده، در گذشته خود تلاشی برای این نوع شرکتها داشته است، تلاشی در جهت صادرات در کارنامه خود دارد و در راستای تولید و صادرات محصولات دانشبنیان هموغم داشته است، این فرد در عمل به اقتصاد مقاومتی معتقد است و در آینده نیز در راستای آن تلاش خواهد کرد.
3-8- با توجه به اینکه ژنرال موتور با توجه به اقتصاد مقاومتی توانسته به این سطح از گستردگی دست یابد، آیا میتوان گفت اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد غرب با یکسری شرایط خاصتر همچون مزیت نسبی و ... است؟
اقتصاد مقاومتی و اقتصاد غربی تا حدود زیادی باهم مشترک است اما منطبق نیستند مواردی در اقتصاد مقاومتی هست که در اقتصاد غرب نیست و بالعکس. در اقتصاد مقاومتی عدالت وجود دارد که در اقتصاد غرب نیست. در اقتصاد مقاومتی بر مبنای دین اسلام هنجار رفتار ثروتمندان وجود دارد؛ به این معنا که ثروتمند نباید با اموال خود به فقرا فخرفروشی داشته باشد، اغنیا نباید تجملگرا و خوی اشرافی گری داشته باشند، نباید با اموال خود منجر به آزردگی خاطر دیگری شود، اما در اقتصاد غرب این موارد وجود دارد.
مهمترین تفاوت این دو اقتصاد این است که در اقتصاد غرب، ثروتمند شدن هدف اصلی است، اما در اقتصاد مقاومتی هدف اصلی رسیدن به رضایت الهی است که برای رسیدن به رضایت الهی برخی از مسیر جهاد و شهادت میرسند و برخی از مسیر افزایش تولید و کمک به اقشار جامعه و قدرتمند کردن کشور اسلامی میرسند.
از شباهتهای این دو اقتصاد میتوان به ثبت و تأسیس سریع شرکت و رشد آن اشاره کرد، مانند گوگل ، جنرال الکتریک و ...
4-8- شرکتهای موفق مانند گوگل و ... در مراحلی از رشد خود سرمایههای سنگین جذب کردهاند. نقشه سرمایه در اقتصاد مقاومتی را بفرمایید؟
در الگوی اقتصاد مقاومتی مردم باید بتوانند از مسیر بازار سرمایه در سود تولید شریک شوند. از این نظر شرکتهای غربی بهراحتی میتوانند از بازار سرمایه، جذب سرمایه کنند و این رفتار آنها بسیار به اقتصاد مقاومتی نزدیک است. ازنظر تشکیل سرمایه کشورهای مانند آلمان، آمریکا و ژاپن بسیار بیشتر به الگوی اقتصاد مقاومتی شبیهتر هستند، به خاطر اینکه بهراحتی و در زمان کم میتوانند شرکت تأسیس کنند و جذب سرمایه بهراحتی صورت میگیرد. اگر کسی طرح تولید دارد طرح خود را به بازار سرمایه ارائه میدهد و پس از تحلیل و بررسی طرح ارائهشده، میزان ریسک پروژه را اندازهگیری میکنند، سپس نتایج را در میان فعالین بازار سرمایه و مردم منتشر میکنند و به آنها اعلا میدارند که ریسک این شرکت به این اندازه است تا هرکس تمایل داشت بر اساس ریسکپذیر بودن فرد میتواند در طرح سرمایهگذاری کند. نمونه آن شرکت تسلا است که توانست سرمایه بالایی را جذب کند. بنابراین روش جذب سرمایه براساس الگوی سهامداری مردمی در بخش تولید، بسیار به اقتصاد مقاومتی نزدیک است چون در عین کمک به تولید، مردمی نیز هست.
5-8- شما بیان داشتید که تجملگرایی در الگوی اقتصاد مقاومتی جایی ندارد. چگونه میتوان مرز بین رفاه و تجملگرایی را تمیز داد؟
تجملگرایی و رفاه مقولههایی نسبی هستند. مشهور است در زمان امام صادق علیهالسلام قلمرو اسلامی از گستردگی بالایی برخوردار بود و از سمت غرب تا شاخ افریقا و از سمت شرق تا خراسان امتدادیافته بود. در این حین ثروتهای زیادی به جامعه اسلامی وارد میشود و جامعه مرفه شده بود و رفاه زمان امام صادق با رفاه اوایل اسلام که حتی در مواردی مجبور بودن یک عدد خرما را بین چند نفر تقسیم کنند، فرق دارد.
تجملگرایی به معنای نمایش ثروت به فقرا است که بهشدت در اسلام تقبیح شده است. کسی که این عمل را انجام دهد منفورترین افراد است. برای مثال تجملگرایی میتوان به قارون اشاره کرد که ثروت خود را به رخ بقیه مردم میکشید. در اقتصاد غرب و آمریکا رفتار قارونی، رفتار خوبی است. سایتهایی مانند یاهو در حال نمایش دادن ثروتمندان با خانههای لوکس، هواپیمای شخصی یا ماشینهای چندمیلیاردی هستند. اما در اقتصاد مقاومتی اینگونه رفتارها جایی ندارد و هیچ فردی حق ندارد با رفتار خود و نمایش ثروت خود موجب ناراحتی دیگران شود. حال رفتار میتواند یک کشتی عظیم یا یک شتر باشد، درهرصورت نباید با اموال خود فخرفروشی کنیم.
سوره قصص آیه 52 بحث قارون آمده است که با ثروت خود به مردم فخرفروشی میکرد و عدهای از او پرسیدند که اینهمه ثروت را چگونه کسب کردهای؟ آیا چون پسرعموی حضرت موسی علیهالسلام هستی ثروتمند شدهای؟ قارون در جواب میگوید من کارآفرینی، ریسک و تلاش کردم تا به این ثروت دستیافتم. در گفتمان غربی نیز اینگونه است که مردم میگویند «احسنت و خوب کاری کردهای و نوش جانت» اما این عمل و رفتار نگاه اسلامی نیست. خدا به او هشدار داده که با اموال خود فخرفروشی نکن، اما به دلیل نافرمانی و سرپیچی با تمام اموالش به قعر زمین میرود. بااینکه قارون فردی مؤمن و پسرعموی حضرت موسی علیهالسلام بوده است، اما به دلیل رفتار نامناسب، خداوند متعال فخر او را به ذلت در مقابل مردم تبدیل میکند و به عذابی وحشتناک دچار میشود.
در نگاه آمریکایی، تنعم و ثروت داشتن نه تنها مسأله خوبی است بلکه هدف نیز هست. در نگاه اسلامی، تنعم و ثروت داشتن خوب است اما هدف نیست، بلکه هدف آخرت است. فرد باید آماده باشد مانند امام حسن علیهالسلام تا هر زمان که نیاز بود، اموال خود را ببخشد و به اموال و ثروت خود وابسته نباشد. توانایی داشته باشد که از ثروت خود به فقرا بدهد. این الگوی اقتصاد مقاومتی است و با الگوی لیبرال متفاوت است.
6-8- در اقتصاد مقاومتی چطور میشود رقابت کرد، در حالی که بنگاه خرد توان رقابت با بازار و مافیای وارد کننده را ندارد؟
بنگاه های خرد برای شروع هستند و باید وارد کسب و کار بزرگ بشوند. صحبت از درآمدهای کلان است. حالا یک عدهشان کوچک هستند و نمیتوانند همهشان بزرگ شوند؛ همه که نمیتوانند تسلا و گوگل شوند. اینها چه کار کنند؟ اینها چگونه رقابت کنند؟
اینها باید زنجیره شوند هم از بالا باید کمک شود تا زنجیره شوند وهم از پایین. منظور از زنجیره شدن چیست؟
مثلا در مشهد رنجیره چرم در حال شکل گیری است. تا آن مقدار که پول فرد میرسد چرم سازی میکند، وارد این زنجیره میشود واز حضور در زنجیره بودن استفاده میکند. بنگاههای کوچک اینگونه از منفعت زنجیره کلی بهرهمند میشوند. یکی در زنجیره میتواند همه محصولات را برای صادرات انتخاب کند و با تحقیقات بازاریابی صحیح، متناسب با نیازهای هر منطقه و جغرافیا کالای چرم را سفارش دهد تا ساخته شود. در سالهای اخیر کارهای بسیار خوبی توسط پارک علم و فناوری انجام شد که باید از آقای سورنا ستاری تشکر کنیم.
7-8- دیدگاه اقتصاد مقاومتی درباره قیمت گذاری دستوری انجام میدن چیست؟
قیمت گذاری دستوری، اگر باعث رانت شود مانند ارز 4200 تومانب و قیمت گذاری فولاد، اقتصاد مقاومتی حتما با آن مخالف است.
8-8- راه حل اقتصاد مقاومتی برای قیمت گذاری چیست؟
1- حضور آحاد مردم در صحنه اقتصاد را آزاد کنیم؛
2- رانتها را برای افرایش تولید از بین ببریم؛
3- جلو نقدینگی را بگیریم.
9-8- مردم گفتمان اقتصاد مقاومتی را چطور در کاندیداهای ریاست جمهوری بیابند ؟
در انتخابات همه کاندیداها حرف های خوب و شبیه بههم میزنند. به شعارها و برنامههای آنها نمیشود خیلی توجه کرد. اما برای انتخاب درست باید پیشینه طرف را ببینیم که در بزنگاهها چه تصمیمی گرفته است. زمانی که باید بین مونتاژ یا حمایت از شرکت دانش بنیان انتخاب میکرده، چه عکس العملی از خودش نشان داده است. خودش آیا از محصولات ایرانی استفاده میکند و یا برندهای غربی براش اهمیت دارند.
9- توضیحات انتهایی و تکمیلی استاد سیاح: تبیین جایگاه واقعی اقتصاد مقاومتی
* نماد اقتصاد مقاومتی نخوردن و ریاضت کشیدن نیست. اقتصاد مقاومتی زحمت کشیدن برای رسیدن به مرز فناوری، تولید کالای صادراتی دانش بنیان، تجاری سازی و صادرات آن برای کسب درآمد بالاست.
* نماد اقتصاد مقاومتی، دانشمند یا کار آفرینی است که محصول دانش بنیان را صادر کرده است و سوار گران ترین خودرو دنیا می شود؛البته در اقتصاد مقاومتی سوار شدن بر خودرو لوکس ارزش نیست و باید گفت که کارآفرین هم خود در رفاه است و هم اطرافیانش را در رفاه قرار می دهد.
* وظیفه ما در قبال اقتصاد مقاومتی :
1) بشناسیم؛
2) تبیین کنیم؛
3) مطالبه کنیم.
9- نکته مهم :
ما الان بر سر دوراهی حساس و سرنوشت سازی هستیم.دو راه پیش روی ماست:
اینکه برگردیم به گفتمان «اقتصادی وابسته- فقیر کننده و نکبتی حاکم بر دولت جمهوری اسلامی» یا اینکه به سمت گفتمان اقتصاد مقاومتی «گفتمانی که ایران را قدرتمند و ریشه های رشد و پیشرفت را مستحکم تر میکند» حرکت کنیم.
ما سختی ورود به این مسیر را چشیدیم و راهش را یاد گرفتیم. جمهوری اسلامس راهش را یاد گرفته است. نباید بگذاریم مسیر طی شده و تجربیات فراگرفته شده را دور بریزند.
اقتصاد مقاومتی به این معنی نیست که حتما فناوری داخلی داشته باشیم و حتما چرخ را از اول درست کنیم. این حرف درستی است که منتقدین میگویند:«شما میخواهید چرخ را از اول ختراع کنین»؛ اتفاقا در اقتصاد مقاومتی ما باید با بهترین مراکز دنیا در ارتباط باشیم. درست است تحریم اجازه این امر را نمیدهد. اتقاقا تحریم کردند که ما اینکار را نکنیم.
"بسم الله الرحمن الرحیم"
جلسه چهارم:
مقایسه گفتمان اقتصاد مقاومتی با گفتمان حاکم بر اقتصاد دولت
با حضور دکتر سید امیر سیاح
بخش اول: نکات آقای مجتبی نبی زاده (مسئول برگزاری جلسات)
با توجه به اینکه دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی یک دانشگاه کاملاً مردمی است نه بودجه خاصی از دولت دریافت میکند و نه کارمند خاصی به مفهوم اصطلاحی دارد، لذا از دانشجویان گرامی خواهشمندیم در صورت داشتن توانایی در زمینه پیاده سازی متون، تولید محتوا، تهیه عکس نوشته و...، از طریق شبکههای مجازی[1] به ما اطلاعرسانی کنند تا بتوانیم از ظرفیتهای بزرگواران در پیشبرد اهداف دانشگاه استفاده کنیم.
بخش دوم: مقایسه گفتمان اقتصاد مقاومتی با گفتمان حاکم بر اقتصاد دولت
1- تعریف گفتمان:
منظور از گفتمان مجموعه بینشهایی است که از طریق واژگان و از طریق گفتار در ذهن جامعه مخاطب ما اثر میگذارد و رفتار آنها را شکل میدهد.
2-تعریف دال مرکزی گفتمانها:
اولین راه برای شناخت یک گفتمان، تحلیل دال مرکزی آن است که به معنای درون مایه کلی هر ایده، نظر و یا پارادایم فکری است.
3- اجزای تشکیل دهنده گفتمانهای اقتصادی:
4- مقایسه گفتمان اقتصاد مقاومتی و گفتمان حاکم بر دولت:
4-1- از دیدگاه دال مرکزی:
4-1-1- دال مرکزی گفتمان حاکم بر اقتصاد ایران:
دال مرکزی گفتمان حاکم بر اقتصاد ایران، این است که ایران باید جزئی از اقتصاد جهانی باشد. حال این اقتصاد جهانی توسط چه کسانی اداره میشود؟ آمریکا به عنوان اقتصاد برتر جهان، اقتصاد جهانی را تعریف و اداره میکند، و علاوه بر آمریکا اعضای شورای امنیت و سازمان ملل متحد در این زمینه نقش ایفا میکنند. آنها تعیین میکنند، چه کسی چه چیزی تولید کند و چه چیزی مصرف کند و هر کشوری چه نقشی ایفا کند.
از نظر گفتمان حاکم بر اقتصاد ایران (که از زمان پس از جنگ تحمیلی تا دوره آقای احمدی نژاد بر کشور حاکم بوده است) ما باید در اقتصاد جهانی حل بشویم تا وضع ما بهبود یابد و نقش خود را مطابق میل آمریکا ایفا کنیم تا به مطلوب خود برسیم. درواقع مطابق با دستور آن ها باید نفت خام تولید کنیم، به فروش برسانیم و کالای مصرفی خود را وارد کنیم.
4-1-2- دال مرکزی اقتصاد مقاومتی:
دال مرکزی اقتصاد مقاومتی خودباوری است که براساس آن ما باید مرزهای علم و فناوری را بشکافیم، تجاری سازی کنیم و تولید را رونق دهیم، سپس تولیدات خود را به فروش برسانیم تا وضع ما بهبود یابد. از نظر گفتمان اقتصاد مقاومتی، ما با خوردن دلار وضعمان بهبود نمییابد. بلکه ما ظرفیتهای انسانی و اقلیمی فراوانی داریم که به واسطه آنها میتوانیم به جایگاههای والایی برسیم. ما باید به فناوری پیشرفته دست یابیم، آن را مختص خود کرده و کالای دانش بنیان را براساس آن تولید و صادر کنیم (مانند ژاپن و کره جنوبی و دیگر کشور های موفق در زمینه اقتصاد).
4-2- از دیدگاه سرمایهگذاری و اشتغال:
4-2-1- سرمایهگذاری و اشتغال از منظر اقتصاد مقاومتی:
از نظر گفتمان اقتصاد مقاومتی، باید محیط امن برای کسب و کار فراهم و از تولید حمایت کنیم تا سرمایه گذارها بتوانند در کشور سرمایهگذاری کنند. همچنین باید با فساد مقابله کنیم تا سرمایهگذارها انگیزه برای سرمایهگذاری در کشور پیدا کنند. ضمنا باید از تولید حمایت کنیم به گونهای که تولید در کشور به نفع همه مردم باشد. این گفتمان معتقد است، امر سرمایهگذاری مستقیم خارجی امر نامطلوبی نیست اما اینکه نجات ما تنها در گرو سرمایهگذاری مستقیم خارجی باشد، کاملا غلط است. با فراهم کردن محیط امن برای کسب و کار، چه سرمایهگذاران داخلی و چه سرمایهگذاران خارجی تمایل به سرمایه گذاری پیدا میکنند و کالاهایی با ارزش افزوده بالا تولید میشود.
4-2-2- سرمایهگذاری و اشتغال از منظر گفتمان اقتصاد دولتی حاکم
گفتمان دولتی حاکم میگوید ما باید سرمایهگذار مستقیم خارجی را دعوت کنیم و تا زمانی که سرمایهگذار مستقیم خارجی وارد کشور نشود، حال ما خوب نمیگردد. به اعتقاد این گفتمان با سرمایهگذاری خردِ مردم وضع بهبود نمییابد و ما نیاز به سرمایهگذاریهای کلان چند صد میلیاردی داریم. بنابراین تنها با سرمایهگذاری مستقیم خارجی مشکل اقتصاد و معیشت مردم حل میشود.
4-3- از دیدگاه فناوری:
4-3-1- فناوری از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم
![]() |
گفتمان اقتصادی حاکم بر دولت فناوری پیشرفته را محصول انحصاری غرب میداند و باید تعامل خیلی خوب با غرب داشته باشیم تا محصول انحصاری خود را در اختیار ما نیز قرار دهند. در نگاه اقتصادی حاکم بر دولت فناوری درجه دو سهم ماست و باید وارد شود.
4-3-2- فناوری از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی
برای مطالعه 1: ما سال 1369 پژو 405 را به عنوان فناوری جدیدی که غرب در اختیار ما گذاشته بود، وارد کشور کردیم اما بلافاصله بعد از ورود این خودرو در بازار های ایران کشور تولیدکننده فناوری جدیدتری در قالب پژو 206 به مردم خود عرضه کرد. لذا نتیجه میگیریم غرب، هیچگاه فناوری دسته اول را به کشورهای دیگر منتقل نخواهد کرد. ما تنها با تحقیق و پژوهش میتوانیم به فناوری دست اول برسیم، بر اساس گفتمان اقتصاد مقاومتی مرز شکنی کنیم و پس از این کار، اقدام به تولید کنیم و در نهایت محصول خود را عرضه کنیم. برای مطالعه2: در نگاه اقتصادی حاکم بر دولت، فناوری درجه دو سهم ماست و باید وارد شود. در گفتمان اقتصاد مقاومتی سهم کشور ما سهم اصلی است که همان فناوری است. به عنوان مثال، گوشی موبایل اگر با یک سرنگ فناوری آن بیرون کشیده شود، از آن فقط پلاستیک و فلز میماند که ارزشی ندارد و فناوری آن باعث میشود که پنج میلیون ارزش داشته باشد. گفتمان اقتصاد مقاومتی میگوید که باید فناوری را بهدست آوریم ولی در گفتمان اقتصادی حاکم بر دولت باید نفت بفروشیم و جای کشور ما بالا نیست. وقتی جوانان ما در خصوص فناوری به یک اداره دولتی مراجعه میکنند به آنها میگویند که این متعلق به ما نیست و فناوری جوان ایرانی را به سخره میگیرند. به عنوان مثال، وقتی میمون را به فضا فرستادیم، زمان شبیه سازی موجود زنده، فناوری موشک، ساخت واکسن ایرانی و ... گفتند دورهاش تمام شده است و آن را به سخره گرفتند. در ذهن آنها فناوری متعلق به غربیها است و به فناوری درجه 2 قانعاند. گفتمان اقتصاد مقاومتی میگوید ما باید سهم اصلی را از تولید ببریم و بیشترین سهم را از فناوری داشته باشیم. در اقتصاد مقاومتی نقش اصلی را ما باید تامین کنیم و منفعت در این است که به مرز فناوری دست یابیم، کالای دانش بنیان تولید و خلق پول کنیم و خام فروشی نکنیم، چون خام فروشی به نفع آمریکاست.
|
در گفتمان اقتصاد مقاومتی سهم کشور ما سهم اصلی است که همان فناوری است. این گفتمان معتقد است که تکنولوژی کلید سلطه و برتری غرب است و هیچگاه آنرا در اختیار ما قرار نمیدهد. اگر زمانی کشورهای غربی محصولی را در اختیار ما قرار دادند تا براساس فناوری آن تولیدی داشته باشیم باید بدانیم که آن فناوری، کهنه و دسته دوم است.
حاکمان اقتصاد ایرانی دارای ذهنیت پایینی هستند و حتی از کشورهایی چون عربستان و امارات پایینتر فکر میکنند و به فکر خام فروشیاند. اخیراً کشور عربستان نیز نفت خامش را به پتروشیمی تبدیل میکند ولی متاسفانه دولتهای ایران به فکر خامفروشی هستند. چند سال پیش جلوی پالایشگاه ساختن را گرفتند و به ضرر اقتصاد ملی کار کردند و سیاستهای اشتباهشان به نفع دشمن بوده است.
|
4-4- از دیدگاه سهم کیک اقتصادی:
4-4-1- سهم کیک اقتصادی از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم
اقتصاد حاکم بر دولت میگوید اجازه دهید کیک بزرگ شود و سفرههای خالی رنگ گیرد. در این نوع از تفکر، دهکهای پایین، سهمشان کم و دهکهای بالا، سهمشان زیاد است.
4-4-2- سهم کیک اقتصادی از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی
در اقتصاد مقاومتی سهم از کیک باید عادلانه باشد. اقتصاد مقاومتی با اقتصاد کمونیستی و سوسیالیستی فرق می کند و در زمینه عدالت نگاه اسلامی است. کسی که تلاش میکند حقش بیشتر است و باید درآمد بیشتری به دست آورد و سفرهاش رنگینتر باشد.
4-5- از دیدگاه ثروت و عدالت:
1-5-4- ثروت و عدالت از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم:
ثروت و عدالت در نگاه حاکم بر دولت این است که مردم باید در خطوط تولیدی که FTA[2] (خطوط تولید سرمایهگذاری مستقیم خارجی) درست میکند حضور داشته باشند. در این دیدگاه افراد جامعه به دو صورت دستهبندی میشوند:
1- افراد معمولی (فقیر و کارگر) که در خطوط تولیدی کارگری میکنند و کالاهای تولیدی را مصرف میکنند. نمونه بارز آن در سریالهای مربوط به زمان شاه که پس از انقلاب ساخته شد و افراد روستایی را تصویر کرد که در کارهای خط تولید سرمایهگذاران خارجی کار میکردند.
2- افراد ثروتمند (ژن خوب) که با سرمایهگذار مستقیم خارجی شریک میشوند.
2-5-4- ثروت و عدالت از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی:
در نگاه اقتصاد مقاومتی، آحاد مردم باید وارد کسب و کار شوند و با تشکیل بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد خرد و اقتصاد خانگی نقش پر رنگ داشته باشند. این هدف ایدهآل اقتصاد مقاومتی نیست که همگی مردم بنگاه کوچکی داشته باشند، بلکه هدف این است که ورود مردم به کسب و کار راحت باشد، بنگاهها انحصاراً ویژه افراد خاص نباشد و همه اقشار جامعه بتوانند وارد کسب و کار شوند.
سوال مطرح میشود که کثرت بنگاههای کوچک در اقتصاد مقاومتی ایدهآل است؟ پاسخ میدهیم خیر؛ ایدهآل در نگاه اقتصاد مقاومتی یعنی بهراحتی بتوان شرکت کوچکی تأسیس شود، سریع رشد کند و ارتقاء پیدا کند. در نگاه اقتصاد مقاومتی، بنگاههای کوچکی وجود دارند که به علت رشد بسیار سریعشان زیبا هستند؛ به طور مثال شرکت گوگل که ابتدا در یک خوابگاه دانشجوئی تاسیس شد، خیلی سریع با فناوری رشد کرد؛ نمونه دیگر جنرال الکتریک است که موسس آن توماس ادیسون بود، حدود صد سال پیش این شرکت در گاراژ منزل ایشان تشکیل شد، با نبوغ ادیسون به مرز فناوری رسید، و به یک ابر بنگاه تبدیل شده است. نمونه های دیگری نیز مانند تسلا و... وجود دارد.
4-6- از دیدگاه وظایف دولت:
4-6-1- وظایف دولت از دیدگاه گفتمان اقتصاد دولتی حاکم:
از نظر گفتمان حاکم بر دولت، وظیفه دولت این است که با مذاکره شرایط سرمایهگذاران خارجی را در کشور فراهم کند. بدینصورتکه سرمایهگذاران خارجی در چرخه اقتصاد سرمایهگذاری میکنند. در این دیدگاه ثروتمندان، ثروتمند باقی مانده و کارگران و فقیران نیز در سرمایهگذاری خارجی کارگری میکنند. جان مایه این تفکر، فقط دیپلماسی است.
4-6-2- وظایف دولت از دیدگاه گفتمان اقتصاد مقاومتی:
در اقتصاد مقاومتی وظیفه دولت به صورت چندین مورد بیان میشود:
![]() |
5- دریافت ناصحیح از اقتصاد مقاومتی:
متاسفانه بسیاری از مسئولان الگوی اقتصاد مقاومتی یا گفتمان اقتصاد مقاومتی را اشتباه فهمیدهاند یا اصلاً متوجه نشدهاند. وقتی این صحبتها با آنها مطرح میشودیا رد کرده، یا مسخره میکنند یا اینکه میگویند سخت است و نمیشود؛ سفیر که نباید برود پیاز بفروشد یا دختر دبیرستانی نمیتواند با قابلمه در زیرزمین خانهاش انرژی هستهای تولید کند. چراکه ذهنیت آنها این چیزها نیست و گفتمان آنها مجموعهای از ذهنیتهاست و این روی بینش و رفتارشان اثر میگذارد.
بنابراین اقتصاد مقاومتی باید خوب فهم و بیان شود و روزی که امیدواریم در جمهوری اسلامی دور نباشد، این امر حاکم شود. پس باید اقتصاد مقاومتی را تبیین کرد چون ضد اقتصاد مقاومتی به شدت فعال است.
شما اگر اقتصاد مقاومتی را در گوگل جستوجو کنید میبینید که انواع و اقسام شوخی درباره آن میآید. یعنی زمانی که میخواهیم درباره صرفهجویی بگوییم، میگویند اقتصاد مقاومتی انجام دهیم؛ یا میخواهیم کم بخوریم، میگویند اقتصاد مقاومتی انجام دهیم؛ یا مثلاً یک سیخ کباب که لاغر است میگویند اقتصاد مقاومتی است. این یعنی چه؟ چون اقتصاد مقاومتی اصلاً این نیست!
6- تعریف صحیح اقتصاد مقاومتی:
اقتصاد مقاومتی به معنای تولید گرانقیمت و همراه با پول زیاد است. تصویر واقعی اقتصاد مقاومتی، ثروتمند شدن از مسیر تولید و صادرات کالای دانشبنیان است که در لبه تکنولوژی میباشد. اینها حرفهای تخیلی نیست و نمونه عینی دارد. نمونه عینی آن شرکتی است که محصول شتابدهنده را با مدیریت آقای نوید نجاتبخش در اصفهان تولید میکند و کالای به شدت هایتک را صادر میکند. نمونه دیگر مراجعه اعراب به یزد است تا با فناوری درجه یک مشکل خود ناباروری را حل کنند. (این یعنی صادرات خدمات های تِک) یا میآیند جراحیهای سخت را در تهران و شیراز انجام میدهند که این هم مرز دیگری از فناوری محسوب میشود. مثال کرونایی آن هم انشاءالله اگر واکسن کرونا صادر شود در لبه فناوری دنیاست. سال گذشته دستگاه نانو فناوری تولید ماسک صادر شد، دستگاهی که ماسک نانو میزد و به یک کشور نسبتا پیشرفته فناوری مانند کره جنوبی صادر شد. پس اینها نمونه عینی دارد، اما اینکه خیلی زیاد شنیده نمیشود یا خیلی زیاد رشد نکردهاند به خاطر این است که پای دولت جمهوری اسلامی روی خرخره شرکتهای تولید کننده داخلی است و نمیگذارند که فعالیت کنند! چرا نمی گذارند؟ چون فکر میکنند که کار خوبی انجام میدهند و به نفع کشور کار انجام میدهند. فکر میکنند که اینها مخل وضعیت ایدهآل ما می باشد. وضعیت ایدهآل ما هم این است که نفت بفروشیم و کالای خارجی مصرف کنیم. در ذهنیت آنها این است که اگر نوید نجات بخش برود و در اصفهان یک دستگاهی را تولید و صادر کند که در بازارهای جهانی جای شرکتهای بزرگ آمریکایی و آلمانی را تنگ کند برای ما بد میشود. در ذهنیت آنها این است که ما باید برای این که فرانسویها از ما راضی بشوند پژو و رنو در ایران خودرو تولید کنیم و نباید دنا تولید کنیم. چون فرانسویها را ناراحت میکند، ممکن است خوششان نیاید، دیگر به ما سرمایهگذاری خارجی ندهند و بدبخت شویم. به همین دلیل پایشان را روی گلوی تولیدکننده داخلی گذاشتند و نمیگذارند نفس بکشد، آن ها را خفه می کنند و اجازه صادرات محصولاتشان را به بازارهای جهانی نمیدهند.
چقدر تولیدکننده داخلی هستند که داروهای با روش علمی به دست آوردهاند (نه با روش های غیر علمی) و حتی سیب سلامت هم گرفتند (که خیلی هم گرفتن آن سخت است) اما اجازه نمیدهند! چرا اجازه نمی دهند؟ چون میگویند شما مو فرفری چشم قهوه ای هستید چرا این کار را کردید. این کار به شمار نمیآید که انجام دهید. این فناوریها مختص چشم آبی ها حداقل مال چشم تنگ های ژاپنی است. اینگونه است که اگر گفتمان اقتصاد مقاومتی حاکم نباشد این بلاها به سر ما میآید حتما شنیدهاید چقدر از شرکتهای ایرانی که اجازه ندارند یا مجوز نمیگیرند که محصولاتشان را وارد بازار کنند یا آنها را به انواع و اقسام راهها اذیت میکنند. بیمه یا ماموران تلکه بهگیر را به سراغ آنها میفرستند و به ستوه میآورند تا فرار کنند. چون از دیدگاه آنها این یک عنصر غیرعادی و نامطلوب است و معنی ندارد که شرکتی محصول دانش بنیان را تولید و صادر کند.
7- اقتصاد مقاومتی و تاثیر آن بر اقتصاد آتی ایران:
8- پرسش و پاسخ :
8-1- حاکمیت شرکتی چه جایگاهی در اقتصاد مقاومتی دارد؟
اقتصاد مقاومتی طبعاً نظرش در مورد حاکمیت شرکتی مثبت است. حاکمیت شرکتی یعنی چه؟ یعنی شرکت طوری اداره شود که هم به نفع سهامداران باشد، هم به نفع ذینفعان و هم به نفع کسانی که در آن منطقه زندگی میکنند. همچنین طوری اداره شود که نفع همه ماکزیمم شود نه فقط بهنفع هیئت رئیسه و رؤسا باشد. از این نگاه حاکمیت شرکتی در اقتصاد مقاومتی حتماً مطلوب خواهد بود.
2-8- با توجه به کدام معیار متوجه شویم که نامزدها و کاندیداهای ریاست جمهوری اعتقاد به اقتصاد مقاومتی دارند و قائل به اقتصاد مقاومتی در عمل هستند؟
از رفتارهای گذشته فرد متوجه این امر میشویم. اگر کاندید در گذشته خود همواره به دنبال سرمایهگذاری خارجی بوده و به تولیدکنندگان داخلی بیاعتنا بوده است، این فرد نمیتواند فردی معتقد به الگوی اقتصاد مقاومتی باشد.
اما اگر نگران شرکتهای دانشبنیان بوده، در گذشته خود تلاشی برای این نوع شرکتها داشته است، تلاشی در جهت صادرات در کارنامه خود دارد و در راستای تولید و صادرات محصولات دانشبنیان هموغم داشته است، این فرد در عمل به اقتصاد مقاومتی معتقد است و در آینده نیز در راستای آن تلاش خواهد کرد.
3-8- با توجه به اینکه ژنرال موتور با توجه به اقتصاد مقاومتی توانسته به این سطح از گستردگی دست یابد، آیا میتوان گفت اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد غرب با یکسری شرایط خاصتر همچون مزیت نسبی و ... است؟
اقتصاد مقاومتی و اقتصاد غربی تا حدود زیادی باهم مشترک است اما منطبق نیستند مواردی در اقتصاد مقاومتی هست که در اقتصاد غرب نیست و بالعکس. در اقتصاد مقاومتی عدالت وجود دارد که در اقتصاد غرب نیست. در اقتصاد مقاومتی بر مبنای دین اسلام هنجار رفتار ثروتمندان وجود دارد؛ به این معنا که ثروتمند نباید با اموال خود به فقرا فخرفروشی داشته باشد، اغنیا نباید تجملگرا و خوی اشرافی گری داشته باشند، نباید با اموال خود منجر به آزردگی خاطر دیگری شود، اما در اقتصاد غرب این موارد وجود دارد.
مهمترین تفاوت این دو اقتصاد این است که در اقتصاد غرب، ثروتمند شدن هدف اصلی است، اما در اقتصاد مقاومتی هدف اصلی رسیدن به رضایت الهی است که برای رسیدن به رضایت الهی برخی از مسیر جهاد و شهادت میرسند و برخی از مسیر افزایش تولید و کمک به اقشار جامعه و قدرتمند کردن کشور اسلامی میرسند.
از شباهتهای این دو اقتصاد میتوان به ثبت و تأسیس سریع شرکت و رشد آن اشاره کرد، مانند گوگل ، جنرال الکتریک و ...
4-8- شرکتهای موفق مانند گوگل و ... در مراحلی از رشد خود سرمایههای سنگین جذب کردهاند. نقشه سرمایه در اقتصاد مقاومتی را بفرمایید؟
در الگوی اقتصاد مقاومتی مردم باید بتوانند از مسیر بازار سرمایه در سود تولید شریک شوند. از این نظر شرکتهای غربی بهراحتی میتوانند از بازار سرمایه، جذب سرمایه کنند و این رفتار آنها بسیار به اقتصاد مقاومتی نزدیک است. ازنظر تشکیل سرمایه کشورهای مانند آلمان، آمریکا و ژاپن بسیار بیشتر به الگوی اقتصاد مقاومتی شبیهتر هستند، به خاطر اینکه بهراحتی و در زمان کم میتوانند شرکت تأسیس کنند و جذب سرمایه بهراحتی صورت میگیرد. اگر کسی طرح تولید دارد طرح خود را به بازار سرمایه ارائه میدهد و پس از تحلیل و بررسی طرح ارائهشده، میزان ریسک پروژه را اندازهگیری میکنند، سپس نتایج را در میان فعالین بازار سرمایه و مردم منتشر میکنند و به آنها اعلا میدارند که ریسک این شرکت به این اندازه است تا هرکس تمایل داشت بر اساس ریسکپذیر بودن فرد میتواند در طرح سرمایهگذاری کند. نمونه آن شرکت تسلا است که توانست سرمایه بالایی را جذب کند. بنابراین روش جذب سرمایه براساس الگوی سهامداری مردمی در بخش تولید، بسیار به اقتصاد مقاومتی نزدیک است چون در عین کمک به تولید، مردمی نیز هست.
5-8- شما بیان داشتید که تجملگرایی در الگوی اقتصاد مقاومتی جایی ندارد. چگونه میتوان مرز بین رفاه و تجملگرایی را تمیز داد؟
تجملگرایی و رفاه مقولههایی نسبی هستند. مشهور است در زمان امام صادق علیهالسلام قلمرو اسلامی از گستردگی بالایی برخوردار بود و از سمت غرب تا شاخ افریقا و از سمت شرق تا خراسان امتدادیافته بود. در این حین ثروتهای زیادی به جامعه اسلامی وارد میشود و جامعه مرفه شده بود و رفاه زمان امام صادق با رفاه اوایل اسلام که حتی در مواردی مجبور بودن یک عدد خرما را بین چند نفر تقسیم کنند، فرق دارد.
تجملگرایی به معنای نمایش ثروت به فقرا است که بهشدت در اسلام تقبیح شده است. کسی که این عمل را انجام دهد منفورترین افراد است. برای مثال تجملگرایی میتوان به قارون اشاره کرد که ثروت خود را به رخ بقیه مردم میکشید. در اقتصاد غرب و آمریکا رفتار قارونی، رفتار خوبی است. سایتهایی مانند یاهو در حال نمایش دادن ثروتمندان با خانههای لوکس، هواپیمای شخصی یا ماشینهای چندمیلیاردی هستند. اما در اقتصاد مقاومتی اینگونه رفتارها جایی ندارد و هیچ فردی حق ندارد با رفتار خود و نمایش ثروت خود موجب ناراحتی دیگران شود. حال رفتار میتواند یک کشتی عظیم یا یک شتر باشد، درهرصورت نباید با اموال خود فخرفروشی کنیم.
سوره قصص آیه 52 بحث قارون آمده است که با ثروت خود به مردم فخرفروشی میکرد و عدهای از او پرسیدند که اینهمه ثروت را چگونه کسب کردهای؟ آیا چون پسرعموی حضرت موسی علیهالسلام هستی ثروتمند شدهای؟ قارون در جواب میگوید من کارآفرینی، ریسک و تلاش کردم تا به این ثروت دستیافتم. در گفتمان غربی نیز اینگونه است که مردم میگویند «احسنت و خوب کاری کردهای و نوش جانت» اما این عمل و رفتار نگاه اسلامی نیست. خدا به او هشدار داده که با اموال خود فخرفروشی نکن، اما به دلیل نافرمانی و سرپیچی با تمام اموالش به قعر زمین میرود. بااینکه قارون فردی مؤمن و پسرعموی حضرت موسی علیهالسلام بوده است، اما به دلیل رفتار نامناسب، خداوند متعال فخر او را به ذلت در مقابل مردم تبدیل میکند و به عذابی وحشتناک دچار میشود.
در نگاه آمریکایی، تنعم و ثروت داشتن نه تنها مسأله خوبی است بلکه هدف نیز هست. در نگاه اسلامی، تنعم و ثروت داشتن خوب است اما هدف نیست، بلکه هدف آخرت است. فرد باید آماده باشد مانند امام حسن علیهالسلام تا هر زمان که نیاز بود، اموال خود را ببخشد و به اموال و ثروت خود وابسته نباشد. توانایی داشته باشد که از ثروت خود به فقرا بدهد. این الگوی اقتصاد مقاومتی است و با الگوی لیبرال متفاوت است.
6-8- در اقتصاد مقاومتی چطور میشود رقابت کرد، در حالی که بنگاه خرد توان رقابت با بازار و مافیای وارد کننده را ندارد؟
بنگاه های خرد برای شروع هستند و باید وارد کسب و کار بزرگ بشوند. صحبت از درآمدهای کلان است. حالا یک عدهشان کوچک هستند و نمیتوانند همهشان بزرگ شوند؛ همه که نمیتوانند تسلا و گوگل شوند. اینها چه کار کنند؟ اینها چگونه رقابت کنند؟
اینها باید زنجیره شوند هم از بالا باید کمک شود تا زنجیره شوند وهم از پایین. منظور از زنجیره شدن چیست؟
مثلا در مشهد رنجیره چرم در حال شکل گیری است. تا آن مقدار که پول فرد میرسد چرم سازی میکند، وارد این زنجیره میشود واز حضور در زنجیره بودن استفاده میکند. بنگاههای کوچک اینگونه از منفعت زنجیره کلی بهرهمند میشوند. یکی در زنجیره میتواند همه محصولات را برای صادرات انتخاب کند و با تحقیقات بازاریابی صحیح، متناسب با نیازهای هر منطقه و جغرافیا کالای چرم را سفارش دهد تا ساخته شود. در سالهای اخیر کارهای بسیار خوبی توسط پارک علم و فناوری انجام شد که باید از آقای سورنا ستاری تشکر کنیم.
7-8- دیدگاه اقتصاد مقاومتی درباره قیمت گذاری دستوری انجام میدن چیست؟
قیمت گذاری دستوری، اگر باعث رانت شود مانند ارز 4200 تومانب و قیمت گذاری فولاد، اقتصاد مقاومتی حتما با آن مخالف است.
8-8- راه حل اقتصاد مقاومتی برای قیمت گذاری چیست؟
1- حضور آحاد مردم در صحنه اقتصاد را آزاد کنیم؛
2- رانتها را برای افرایش تولید از بین ببریم؛
3- جلو نقدینگی را بگیریم.
9-8- مردم گفتمان اقتصاد مقاومتی را چطور در کاندیداهای ریاست جمهوری بیابند ؟
در انتخابات همه کاندیداها حرف های خوب و شبیه بههم میزنند. به شعارها و برنامههای آنها نمیشود خیلی توجه کرد. اما برای انتخاب درست باید پیشینه طرف را ببینیم که در بزنگاهها چه تصمیمی گرفته است. زمانی که باید بین مونتاژ یا حمایت از شرکت دانش بنیان انتخاب میکرده، چه عکس العملی از خودش نشان داده است. خودش آیا از محصولات ایرانی استفاده میکند و یا برندهای غربی براش اهمیت دارند.
9- توضیحات انتهایی و تکمیلی استاد سیاح: تبیین جایگاه واقعی اقتصاد مقاومتی
* نماد اقتصاد مقاومتی نخوردن و ریاضت کشیدن نیست. اقتصاد مقاومتی زحمت کشیدن برای رسیدن به مرز فناوری، تولید کالای صادراتی دانش بنیان، تجاری سازی و صادرات آن برای کسب درآمد بالاست.
* نماد اقتصاد مقاومتی، دانشمند یا کار آفرینی است که محصول دانش بنیان را صادر کرده است و سوار گران ترین خودرو دنیا می شود؛البته در اقتصاد مقاومتی سوار شدن بر خودرو لوکس ارزش نیست و باید گفت که کارآفرین هم خود در رفاه است و هم اطرافیانش را در رفاه قرار می دهد.
* وظیفه ما در قبال اقتصاد مقاومتی :
1) بشناسیم؛
2) تبیین کنیم؛
3) مطالبه کنیم.
9- نکته مهم :
ما الان بر سر دوراهی حساس و سرنوشت سازی هستیم.دو راه پیش روی ماست:
اینکه برگردیم به گفتمان «اقتصادی وابسته- فقیر کننده و نکبتی حاکم بر دولت جمهوری اسلامی» یا اینکه به سمت گفتمان اقتصاد مقاومتی «گفتمانی که ایران را قدرتمند و ریشه های رشد و پیشرفت را مستحکم تر میکند» حرکت کنیم.
ما سختی ورود به این مسیر را چشیدیم و راهش را یاد گرفتیم. جمهوری اسلامس راهش را یاد گرفته است. نباید بگذاریم مسیر طی شده و تجربیات فراگرفته شده را دور بریزند.
اقتصاد مقاومتی به این معنی نیست که حتما فناوری داخلی داشته باشیم و حتما چرخ را از اول درست کنیم. این حرف درستی است که منتقدین میگویند:«شما میخواهید چرخ را از اول ختراع کنین»؛ اتفاقا در اقتصاد مقاومتی ما باید با بهترین مراکز دنیا در ارتباط باشیم. درست است تحریم اجازه این امر را نمیدهد. اتقاقا تحریم کردند که ما اینکار را نکنیم.