نهادها و اقتصاد دانش بنیان

استاد مهدی جعفری

"بسم الله الرحمن الرحیم"

جلسه ششم:

نهادها و اقتصاد دانش بنیان با حضور دکتر مهدی جعفری

 

بخش اول: نکات آقای مهدی ساقی (پشتیبان آموزشی اجرایی دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی)

مقام معظم رهبری در ششم خرداد ماه 1400 و در بیانات تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی فرمودند: «کسانی که صاحبان سخن نافذ هستند و میتوانند روی مردم اثر بگذارند، وظیفه‌شان این است که از این نفوذ سخن استفاده کنند در جهت ترویج انتخابات؛ همه، اصناف مختلف مردم، هر کسی که سخن نافذی دارد باید حتماً از این استفاده کند ان‌شاءالله تا خدای متعال را راضی کند.» بنابراین با توجه به اینکه بحمدالله مخاطبین و دانشجویان دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی از نخبگان اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... بوده و دارای سخن نافذی هستند، وظیفه خود می­دانیم تا مردم عزیز را دعوت به مشارکت در انتخابات نماییم و ما آحاد مهم نیز می­بایست خود را موظف به این مهم بدانیم؛ چرا که این مشارکت از مصادیق قدرتمند شدن در برابر دشمن می باشد همانا که خداوند متعال در آیه 60 سوره مبارکه انفال میفرمایند: « وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم»، مطلب دوم نیز این است که ان شا الله با تلاش خادمین دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی، بتوانیم سایت جامع طراحی شده را اجرایی کرده و این مهم مستلزم همکاری شما عزیزان و شرکت منظم در آزمون های جلسات برگزار شده به جهت ثبت حضور در زمان مقرر می­باشد.

بخش دوم: نهادها و اقتصاد دانش بنیان

ضمن تشکر از برگزارکنندگان دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی در این جلسه، موضوع نهاد ها و اقتصاد دانش بنیان ارائه خواهد شد. این بحث برگرفته از کتاب نهادها و اقتصاد دانش بنیان با رویکرد اقتصاد مقاومتی می باشد که انشاالله ارائه می شود.

*روند کلی ارائه درس:

ابتدا بحث نهادها را خدمت شما عرض می کنم. بعد تعریفی از اقتصاد دانش بنیان و درنهایت تاثیری که نهادها بر اقتصاد دانش بنیان دارد، خدمت شما عرض می شود .

*نهاد ها و کارکرد اصلی آن ها:

بحث نهادها که معادل با institution است، بعضا با بحث سازمان ها و ارگان ها، مترادف درنظر گرفته می شود. بحث نهادها به معنی قواعد و قوانین بازی یا اصطلاحا محدودیت های وضع شده توسط انسان هاست که کنش و واکنش بین آنها را شکل می دهد و در بحث های اقتصادی، نهادها عمدتا انگیزه مبادلات اجتماعی و اقتصادی را شکل می دهند. ما در بحث نهادها، کارکرد اصلی آنها را که بحث اطمینان بخشی و اینکه رفتارهای انسان ها، قاعده مند می شود و امکان پیش بینی وجود دارد، بررسی می کنیم. زمانی که ما بتوانیم رفتار انسان ها را پیش بینی کنیم، قادر به برنامه ریزی اقتصادی خواهیم بود و بر اساس آن فعالیت های اقتصادی را پیش خواهیم برد. اما برای بیان نقش نهادها به طور دقیق که چگونه می تواند روی شکل گیری رفتار انسانی، تاثیر بگذارد، به یک مثال اشاره می گردد:

 

 

 

 

مثال :

شما تصور کنید دو مجرم داریم که وقتی هر دو اعتراف کنند، پنج سال زندانی دارند؛ وقتی هیچ‌کدام اعتراف نکنند، دو سال زندانی دارند و اگر یکی از آنها اعتراف کند و دیگری اعتراف نکند، آن که اعتراف کرده یک سال و آن کسی که اعترافی نکرده ۱۰ سال و بالعکس زندانی دارد. خوب اینجا قطعاً فرد برای این که می ترسد فرد مقابل هم اعتراف کند، اعتراف می‌کند و در نهایت بهترین حالت به گونه‌ای است که هر دو اعتراف می‌کنند و متحمل ۵ سال زندان می شوند. اما حالتی را ببینیم که در جامعه اعتراف کردن بین مجرم‌ها مذموم است و در مسلک آنها، این رفتار تقبیح شده و زشت شمرده می‌شود؛ خوب  قطعاً در این حالت بر اساس قاعده بازی که دارند، اعتراف نخواهند کرد و متحمل دو سال زندان می‌شوند. این مثالی بود که در آن با نقش نهاد آشنا شویم. اگر بخواهیم یک تقسیم‌بندی از نهادها داشته باشیم، نهادها را می‌توان به نهادهای رسمی و غیررسمی طبقه‌بندی کرد. در بخش نهادهای رسمی، امکان مجازات وجود دارد و اگر فرد به طور مثال دزدی کند، قوه قضائیه فرد را مورد مجازات قرار می‌دهد اما در نهاد‌های غیررسمی که بیشتر ارزش‌های سنتی عرف و عادت انسان‌هاست، دیگر آن مجازات رسمی را در بر ندارد و امکان جریمه کردن فرد مانند بحث های راهنمایی رانندگی، وجود ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*تقسیم بندی نهادها :

1-استخراجی

2- فراگیر

  •  نهادهای استخراجی بیشتر در حکومت های تمامیت ها و حکومت های دیکتاتور، وجود دارد که در آنها بخشی از جامعه، بخش دیگر  را استثمار می کنند
  •  نهادهای فراگیر، نهادهایی می باشدند که همه مردم، باور و قاعده بازی را پذیرفته و اجرا می کنند.

در تقسیم بندی دیگری، آقای ویلیامسون، نهادها را به چهار دسته تقسیم بندی می کند:

  • نهادهای مرتبط با ساختار اجتماعی که از ارزش های سنتی، نشأت می گیرد و تغییر آنها زمان زیادی نیاز دارد و بصورت برونزا در نظر گرفته می شوند.
  • نهادهای مرتبط با قوانین هر بازی که قوانین هربازی، مشخص می شوند، مثل بازی نوع فوتبال که در آن نوع خطاها و اندازه زمین و... مشخص می شود، در زمینه شکل گیری رفتار انسانها، نااطمینانی را کاهش می دهند و در فعالیت اقتصادی، نااطمینانی وجود ندارد. ما می توانیم کسب و کار را شروع کنیم و می توانیم برآوردی از هزینه ها، داشته باشیم و درآمدهای انتظاری ما خیلی مورد تغییر قرار نمی گیرد و پیش بینی ما، محقق نمی شود.
  • نهادهای مرتبط با اجرای هربازی که در آن  بحث مالکیت خصوصی و قراردادها  را داریم که سطح انگیزه را برای ما شکل می دهد.
  • نهادهای مرتبط با ساز و کارهای تخصیص منابع است که کنترل جریان سرمایه ساز و کار های تجارت، مشخص می شود.

در تقسیم بندی آخری از دیدگاه آقای جوتینگ، نهادها به چهار گروه تقسیم بندی می شود:

  1. نهادهای اقتصادی (که مباحث مربوط به تولید توزیع و مصرف است)
  2. نهادهای سیاسی (که بحث حاکمیت، انتخابات و... امثال این مورد بررسی قرار می گیرد )
  3. نهادهای قانونی (که اینجا بحث قوه ی مقننه و به اصطلاح بگوییم که قانون گذاری، مطرح می شود)
  4. نهادهای اجتماعی (مثل بهداشت، آموزش، امنیت اجتماعی و ....)

 

 

*شاخص های نهاد های بین المللی:

-شاخص حکمرانی:

یکی از مهم ترین شاخص ها،  شاخص حکمرانی است که طبق تعریف بانک جهانی  در شش گروه شامل:

 

شفافیت پاسخ گویی، اثر بخشی دولت، ثبات سیاسی و عدم خشونت، کیفیت قوانین، حاکمیت قوانین و در نهایت کنترل فساد

 

 

 

 

-شاخص ریسک بین المللی :

شاخص دیگر شاخص راهنمای ریسک بین الملی کشوری[1] در سه سطح ریسک سیاسی، اقتصادی و مالی شامل 22 مولفه (5 تای آن مالی، 5 تای آن سیاسی و 12 تای آن اقتصادی است) که کشورها رو از 0 تا 100 رتبه بندی می کند و شاخص هر کشوری که به 100 نزدیک تر باشد، نشان می دهد که آن کشور، ثبات بیشتری دارد یا به اصطلاح ریسک های اقتصادی مالی یا سیاسی اش، کم تر است.

-شاخص سنجش فساد:

شاخص دیگر، شاخص سنجش فساد یا شاخص ادراک فساد می باشد که بحث فساد، بحث میزان ارتشاء  (رشوه گرفتن) و مباحث این چنینی را در سطح دولت به ویژه اندازه گیری می کند و شاخص آخری که می خواهیم معرفی کنیم، شاخص انجام کسب و کار می باشد که این شاخص از شروع کسب و کار تا انحلال آن کسب و کار را بررسی می کند. شاخص شروع کسب و کار، زمان-هزینه برای اخذ آن مجوز، نوع شرکتی که می خواهیم راه اندازی کنیم، مجوزهای ساخت و ساز مورد نیاز، دریافت انرژی برق یا گاز مورد نیاز، ثبت دارایی های شرکت، دریافت اعتباری که می توانیم از نهادهای مالی داشته باشیم، همچنین بحث پرداخت مالیات، تجارت فرا مرزی و در نهایت انحلال شرکت، می باشد.

*تعریف دانش:

مجموع دانسته ها و معلومات بشری را دانش می گوییم خواه در مرور تجربیات یا براساس تحقیقات علمی بدست آید. آقای آگوست کنت، شش حوزه را برای دانش تقسیم بندی می کند:

  1. ریاضیات
  2. هیات و نجوم
  3. فیزیک
  4. شیمی
  5. زیست شناسی
  6. جامعه شناسی

*تفاوت دانش و علم :

بحث دیگری که اینجا مطرح می باشد، تفاوت بین علم (science) و دانش (Knowledge)، است. بحث علم براساس نظریات هوپر (ابطال پذیری علم) مطرح می شود که نظریه ای می تواند نظریه دیگر را نقض کند و نظریه قبلی ابطال شود اما مباحث فلسفه در این راستا قرار نمی گیرد و ما آن را جزء دانسته های بشری می دانیم حال اگر اقتصاد دانش بنیان را به کارگیری شیوه های علمی در روش اقتصاد بدانیم، بر مفهوم science و علم، تاکید می کنیم اما اگر اقتصاد دانش بنیان را به این مفهوم می گیریم که فناوری، موتور و محرک رشد اقتصادی است، در اینجا بر مفهوم دانش و knowledge تاکید می کنیم.

*اقتصاد دانش بنیان:

 به طور خلاصه اگر ما بخواهیم اقتصاد دانش بنیان را تعریف کنیم، اقتصاد دانش بنیان، اقتصادی است که در آن دانش، مهم ترین عامل تولید است و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود اما اگر ما بخواهیم ویژگی کالای دانش را داشته باشیم، دانش مثل یک کالای عمومی، رقابت ناپذیر و استثناء ناپذیر است. حالا اگر بخواهیم بازار دانش را داشته باشیم، این بازار رقابتی باشد، انحصاری باشد؟ چگونه شکل می گیرد؟

 اگر بخواهیم انگیزه افراد را از بحث دانش بررسی کنیم، می توانیم بگوییم در نهایت چه نوع بازاری، مطلوب بازار دانش است؛ چون ما برای بقیه موارد تولید، بازار نیروی کار و بازار سرمایه را داریم، می طلبد که زمانی که دانش بنیان، عامل تولید در نظر گرفته می شود، ما بازار دانش را هم داشته باشیم. اما اگر دانش، بحث حمایت علمی از تحقیقات پایه باشد، زمانی که ما این مفهوم را به دنبال دانش داریم، اینجا دیگر کسب سود نیست. زمانی که کسب سود نیست، این را نمی توان بازار رقابتی یا انحصاری گفت. قطعا دولت باید در اینجا سرمایه گذاری کند. اما یک موقع بحث بر انگیز دیگر، دانش، انگیزه شخصی برای تحقیق و نوآوری و کار افرینی است. اینجا چون امکان کسب سود، وجود دارد، بازاررقابتی می تواند یک بازار مطلوب برای آن باشد. زمانی ما انگیزه دانش را از طریق افراد باهوش داریم. افراد باهوش زمانی که ببینند که در بحث دانش، امکان کسب سود بالقوه و بالفعل کردن آن، وجود ندارد و در سایر بازارها بتواند از طریق رانت و غیره سود کسب کند، آن فرد باهوش روی علم سرمایه گذاری نمی کند و سمت آن بخش می رود. اینجا هم چون امکان کسب سود وجود دارد، اگر ما بتوانیم بازار را رقابتی کنیم، می تواند به بحث ما کمک کند.

 

 

 

 

 

 

 

*یادگیری حین انجام کار:

اما بحث آخر که بخواهیم در مورد ویژگی داشته باشیم، بحث یادگیری حین انجام کار است. زمانی که بنگاه می آید روی آموزش سرمایه گذاری می کند، به دنبال کسب سود است. اینجا هم چون امکان کسب سود وجود دارد، می تواند بازار رقابتی شکل بگیرد. مطلوب ما می تواند یک بازار رقابتی و حداکثری، یک بازار رقابتی انحصاری برای بازار  دانش باشد. اما اگر بخواهیم بیشتر با بازار دانش، آشنا شویم، باید روی نهاده هایی که در این بازار وجود دارد، شناخت پیدا کنیم.

 نهاده های بازار 

یکی از نهاده های اصلی بازار دانش، نوآوری می باشد. نهاده های دیگر شامل نهاده های کار آفرینی، تحقیق و توسعه و سرمایه انسانی می باشد یعنی اگر کشوری بخواهد به آن ستانده ها برسد، باید روی این نهاده ها سرمایه گذاری کند، فضا را برای امکان نوآوری، کارآفرینی و تحقیق و توسعه، گسترش دهد، سرمایه انسانی ایجاد کند و در نهایت ستانده هایی را که داریم، یکی از بحث های اصلی اقتصاد دانش بنیان، بحث رشد اقتصادی است. یکی دیگر از بحث های ستانده ها، سهم ما از تجارت جهانی می باشد. ما می بینیم کشورهایی که الان در اقتصاد دانش بنیان پیشگام می باشند، بیشترین سهم را در اقتصاد جهانی دارند یا سهم صادرات محصولات با فن آوری بالا (high-tech) درسبد محصولات صادراتی آنهاست. بیشترین کشوری که بیشترین سهم کالاهای با فن آوری بالا را در سبد صادراتی اش دارد، کشور چین می باشد. چیزی حدود 30 درصد سبد صادراتی اش، محصولات با فن آوری بالاست. در صورتی که برای کشور ما زیر 5 درصد می باشد. این نشان می دهد چقدر ما اختلاف فاحشی  داریم و یکی از بروندادها و ستانده های اقتصاد دانش بنیان که نمود پیدا می کند، در بحث بهره وری کل عوامل تولید اعم از بهره وری نیروی کار و سرمایه می باشد. این بحث نهاده ها و اقتصاد دانش بنیان است.  حال می خواهیم مکانیزم اثر گذاری نهاده ها بر اقتصاد دانش بنیان را توضیح بدهیم.

*تاثیر نهاده ها بر اقتصاد دانش بنیان:

نهاده ها به طور کلی از 6 راه یا 6 طریق بر اقتصاد دانش بنیان اثر می گذارد، یک مورد بحث برانگیز، بحث شرایط محیطی می باشد. مابقی شامل جهت گیری کسب دانش، هزینه مبادله، حقوق مالکیت و انتقال فناوری، می باشد. همانطور که در تقسیم بندی نهاده ها، اشاره کردیم، یکی از سطوح که از نمود اجرایی بود، روی انگیزه کسب و کار، تاثیر می گذاشت. زمانی که شما قوانینی را تعبیه کردید، محیط اقتصادی مساعدی، ثبات اقتصادی و امکان پیش بینی پذیری را ایجاد کردید، اینجا فعال اقتصادی دانش بنیان ما اعم از کار آفرین، نو آور، محقق و یا آن فردی که آموزش دیده (سرمایه انسانی) ما، امکان بروز ایده هایش را دارد تا بتواند روی آن ها سرمایه گذاری کند و این انگیزه برایش ایجاد می شود. اما زمانی که شما فضا را به گونه ای کردی که امکان رانت را ایجاد کردی و هزینه هایی که فرد بابت رانت بده، از منافع رانت کمتر است، تو این شرایط آیا فرد کارآفرین شما که بعضا هم نخبه باشد، به جای اینکه فکر و نبوغش را توی فعالیت مولد بکار بگیرد، در فعالیت اقتصادی نامولد بکار می گیرد. چطور بتواند از اینکه یک نظام ارزی دو نرخه یا چند نرخی ایجاد کردی، بتواند استفاده کند، واردات کند، محصول درجه سوم بیاورد، ارز کمتری بدهد، ما به التفاوت ارزش را در بازار آزاد بفروشد و n تا حالتی که می تواند انجام دهد.

اینجا دوستانی که بخواهند نبوغشان را به کار بگیرند، از این  سیاست گذاری غلط دولت، سوءاستفاده کنند، به نفع خودشان سودهای کلانی را به دست بیاورند. پس زمانی که نهادهایمان به گونه ای شکل گرفتند که منافع رانت بیشتر از هزینه ی رانت است، امکان کسب و کار و کارآفرینی، وجود ندارد. ثانیا منابع هم سمت آن کسب و کارهایی می رود که در آن رانت وجود دارد.

ما مشاهده می کنیم زمانی که که قوانین مالیات بر عایدی سرمایه، ایجاد می شود، هدفش این است که سفته بازی و سودهای بادآورده ای که بعضا به دلیل سیاست گذاری های غلط در بازار ارز و بازار مسکن و غیره ایجاد می شود، بتواند این بازار از به اصطلاح سودهای بادآورده ای که اینها بدست می آورند، جلوگیری کند. زمانی که بدانند که این سودها از آنها گرفته می شود، قطعا به سمت این کسب و کارها نمی روند و اینجا هزینه برایشان ایجاد می شود. زمانی که هزینه برایشان ایجاد کردی، این هزینه بعضا بیشتر از آن منافع رانت هم باشد، قطعا این فرد اگر ایده ای دارد، به دنبال آن ایده اش می رود که بتواند آن ایده را پرورش دهد، به یک استارت آپ دهد تا بتواند در نهایت یک شرکت دانش بنیان ایجاد کند.

*شرایط محیطی کسب و کار:

موضوع بعدی بحث شرایط محیطی استزمانی که شما محیط کسب و کار نامساعدی ایجاد کردی. زمانی که ما می بینیم یک فردی کسب و کاری بخواهد راه اندازی کند حتی این هزینه کسب وکارش و زمان کسب وکارش، زمان اخذ مجوزش از کشوری مثل افغانستان طولانی تر می باشد، در این شرایط آن کار آفرین، آن فرد محقق یا نوآور به سمت عملیاتی شدن و بالفعل شدن ایده های کسب وکارش می آید؟ نمی آید؟ شما شرایط محیطی نامساعدی را ایجاد کردی.

*جهت گیری کسب دانش:

یکی از بحث های دیگر، بحث جهت گیری کسب دانش است. زمانی که شما، در دو مورد قبلی که اشاره کردیم، بحث رانت را ایجاد کردی و منافع رانت بیش از هزینه های رانت می باشد، این دانش به سمت این بخش های رانت زا می رود که بتواند از این رانت ها، استفاده کند. زمانی از دانش، جنرال موتورز (general motors) بیرون می آید، یه موقع نه ... می تواند از آن مافیا بیرون بیاید. پس اینکه شما می خوایید از این دانش چگونه استفاده کنید و به چه جهتی آن را سوق بدید، این مهم ترین بحثی است که ما می توانیم از دانش داشته باشیم.

اما:

 وقتی این شکلی نباشه، خب می بینیم که ما توی این سال های اخیر خب دولت اومده توی بخش خودرو 100هزار میلیارد تومن رانت داره توزیع میکنه.خب وقتی شما اومدی پولتو میذاری توی یه حالتی که قبلا قرعه کشی نبود حالا قرعه کشی شده یه سود 70 درصدی یا بعضا 100 درصدی به دست میاری خب نمیای بری دنبال اینکه ایدتو پرورش بدی... برای اینکه ایدتو پرورش بدی حداکثر میتونی 20 درصد 30درصد . حالا بماند که کسب و کارهای دانش بنیان سود های خیره کننده ای داره و بعضا سودهای 2000 درصد یا 3000 درصد داره ولی وقتی شما اومدی این کارو کردی اومدی انگیزه رو از این کارآفرین چیکار کردی؟ سلب کردی.

*هزینه مبادله دانش:

یکی از بحث های دیگر، بحث هزینه مبادله می باشد. هزینه مبادله، هزینه جستجو، هزینه اطلاعات و زمانی که ما می بینیم این هزینه ها بالاست یا هزینه اجرای قرارداد بالا می باشد، فرد از امکان فعالیت باز می ماند ... اما زمانی که نهادها کارا باشد، هزینه های مبادله کاهش پیدا می کند، زمانی که هزینه های مبادله کاهش پیدا کند، انگیزه آن کارآفرین برای شروع آن کسب و کار افزایش پیدا می کند.

 

*حقوق مالکیت:

یکی از بحثای دیگر بحث کارکرد نهادها، بحث حقوق مالکیت می باشد. زمانی که من ایده ای را خلق می کنم، بتوانم از منافع ایده ام بهرمند شوم، جایی باشد که بتوانم ایده ام را ثبت کنم و اگر کسی از این ایده من سو استفاده کرد، بتوانم او را باز خواست کنم. اینجا امکان اینکه من به سمت عملیاتی شدن این کسب وکارم برم، وجود دارد اما زمانی که مشاهده می کنیم که امنیت وجود نداره و حقوق مالکیت رعایت نمی شود و من نمی توانم از دسترنج خودم بهره مند شوم، قطعا به سمت فعالیت اقتصادی بخصوص بحث های دانش بنیان و کار آفرینی، نخواهم رفت.

*انتقال فن آوری:

یکی از بحث های دیگر، بحث انتقال فناوری می باشد. باید نهادها به گونه ای شکل بگیرد که انتقال فناوری و بحث سر ریز دانش ایجاد شود. حالا بماند که ما در بحث های دانش گاهی باید خودمان دانش را ایجاد کنیم یک موقع نه با انتقال آن فناوری، می توانیم از سر ریزی که ازآن ایجاد می شود، وارداتی که ازآن فناوری ایجاد می شود، با مهندسی معکوس، به آن فناوری برسیم و اگر ما بخواییم آن کار رو انجام بدهیم، ممکن است 5 سال طول بکشد، ولی از مهندسی معکوس می توانیم در عرض 6 ماه به آن فناوری برسیم.

*نهادهای مختص اقتصاد دانش بنیان:

  • یک مورد، بحث تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی است. کشور ما الحمدالله کشوری می باشد که از لحاظ کمیت علم رتبه 16 دنیا رو داریم و بعضا رتبه 15، در بحث های مهندسی در حدود 10 و 11 می باشیم، در بحث نانو، رتبه 4ام رو داریم...اما چیزی که مطرح است، ما نمی توانیم، این پژوهش هایمان (علم) را به عمل و یک محصول فناور تبدیل کنیم.

خب اینجا باید چه اتفاقی بیفتد؟ اولین نهادی که باید شکل بگیرد، بحث پیوند دانشگاه و صنعت یا ارتباط صنعت، جامعه و دانشگاه می باشد. ما مشاهده می کنیم که بخش نظامی ما، دستش را به سمت محققان و دانشگاهیان ما دراز کرد و ثمره آن پیشرفت های نظامی می باشد که ما در سطح پهپاد ها و موشک های نقطه زن داشتیم و اینو بالفعل مشاهده کردیم. اما چرا ما نمیتوانیم تو بخش خودرو، موفق باشیم؟ چرا بخش خودرو ما به دانشگاهیان ما اعتماد ندارد؟ زمانی که ما می بینیم تو بخش بهداشتی ما تحریم هستیم، به محض اینکه ما نیاز به ونتیلاتور داریم، می بینیم که چقدر تولید آن، فرآیند پیچیده ای دارد ولی می بینیم آن را ظرف مدت کوتاهی در داخل کشور تولید می کنیم. حتی امکان صادرات داریم. چرا؟ چون باور کردیم. چرا؟ چون این ارتباط شکل گرفت. اما چرا ارتباط بخش صنعت شکل نمی گیرد؟ ما مشاهده می کنیم بخش صنعت ما بعضا از مافیایی شکل گرفته که قطعات را وارد می کنند یعنی قطعه داخلی ساخته شده از لحاظ کیفیت تایید شده اما تولید کننده ما یا آن مسئول که باید مسئول خرید باشد، اولویتش، خرید از خارج است. چرا؟ چون منفعت دارد. آن جا یکحاشیه سود 30-20 درصد و پورسانت را می تواند بگیرد ولی از تولید کننده داخلی نمی تواند بگیرد. اینجا عملا بخش صنعت ما دستش را به سمت دانشگاه دراز نمی کند و به محض اینکه ما با بحث تحریم روبرو می شویم، مشاهده می کنیم که ما دیگر در تامین قطعات خارجی با مشکل روبرو می شویم. می گوییم حالا بیا کامپیوتر ماشین برای ما بساز و می بینیم ظرف مدت کوتاهی ساخته می شود.

  • یکی از بحث های دیگر که باید اینجا شکل بگیرد، در بخش تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی، بحث برآوردن بخشی از هزینه های پژوهش و توسعه گسترش تولید توسط دولت و اینکه در نهایت سهیم کردن پژوهشگران در دستاوردهای ناشی از آن است. الان اگر کسی اصطلاحا این قطعه را ساخته، باید 10-5  درصد درآمد آن نصیب او شود.
  • یکی از بحث های دیگر بحث مشوق ها و بخشودگی های مالیاتی است. یکی از تجربه های خیلی خوبی که کشورها استفاده می کنند، بحث اعتبار مالیاتی است. یعنی ما به آن شرکت اعتبار مالیاتی می دهیم یعنی چی؟ می گوییم اگر شما به طور مثال صد میلیارد تومان باید مالیات بدهید شرکت خودرو ساز اگر پنجاه میلیارد تومان هزینه تحقیق و توسعه ات کردی این پنجاه میلیارد تومان کسر می شود. خالص دریافتی شما 50 میلیارد تومان می شود در اینجا آن شرکت انگیزه دارد که تحقیق و توسعه کند و از محققان داخلی برای طراحی محصولات جدید و قطعات جدید استفاده کند و جالب است در اتریش مطالعه می کردم اعتبار مالیاتی می گفت اگر شرکتی سوددهی هم ندارد ما این اعتبار مالیاتی اش را که هزینه تحقیق و توسعه داده. در اتریش اگر شرکتی سود دهی هم ندارد ما این اعتبار مالیاتی اش را که هزینه تحقیق و توسعه داده یعنی سود نداشته که ما بگوییم باید مالیات بدهد یعنی مالیات اش با هزینه هاش سر به سر شود. سه سال سالی ۱۰میلیارد تومان هزینه تحقیق و توسعه داده به سوددهی می رسد سال چهارم باید ۳۰ میلیارد تومان مالیات بدهد می گویند چون سه سال گذشته شما تحقیق و توسعه داشتید، این اعتبار مالیاتی برای شما می باشد این ۳۰ میلیارد تهاتر می شود و دیگر نیازی نیست بپردازی. اینجا این وجه داخل شرکت باقی می ماند و شرکت می تواند تحقیق و توسعه اش را دنبال کند و توسعه بدهد چون یکی از بحث‌های اصلی شرکت های دانش بنیان و بخش های دانش بنیان، تحقیق و توسعه است به ویژه در بخش دارو. ما تا ۷۰ درصد هزینه ها را هزینه‌های تحقیق و توسعه داریم که با این اعتبار مالیاتی می توانیم به توسعه این شرکت ها و کسب و کارها کمک کنیم
  • یکی از بحث های دیگر راه اندازی و پشتیبانی دانشگاه‌های کارآفرین می باشد که اصطلاحاً دانشگاه‌های نسل پنجم نامیده می‌شود که ما بتوانیم اینجا فرایند کارآفرینی را در دانشگاه تسهیل بکنیم و یک دانشگاه خلاق داشته باشیم اما اگر تاثیر شاخص‌های نهادی را هم بخواهیم خیلی خلاصه خدمتتان ارائه بکنیم، یکی از شاخص های نهادی، همانطور که قبلا گفتیم، شاخص حکمرانی است. یکی از عوامل حکمرانی بحث شفافیت و پاسخگویی است زمانی که می بینیم که در کشوری شفافیت و پاسخگویی وجود دارد و اگر کسی فساد بکند این فساد به آسانی کشف می شود و با آن برخورد می شود خوب اینجا این فرد انگیزه‌اش برای ایجاد کسب و کار و کارآفرینی افزایش پیدا می کند. یکی از بحث های دیگر بحث ثبات سیاسی و عدم خشونت است. زمانی که ما ثبات سیاسی داشته باشیم در کنار آن می توانیم ثبات اقتصادی داشته باشیم و این فضای نا اطمینانی را کاهش می دهد و آن کار آفرین می‌تواند کسب و کارش را به‌راحتی دنبال کند.
  • یکی از بحث های دیگر بحث ثبات سیاسی و عدم خشونت است. زمانی که ما ثبات سیاسی داشته باشیم در کنارآن می توانیم ثبات اقتصادی داشته باشیم واین فضای نا اطمینانی رو کاهش می دهد و آن کارآفرین می تواند کسب و کارش رو به راحتی دنبال کند.
  • یکی از بحث های دیگر بحث اثربخشی دولت است. ما در بحث دولت مشاهده می‌کنیم بعضاً دولت سیاست هایی دارد که این سیاست ها موانع دارد و اگر این سیاست ها نبود ما مجبور نمی‌شدیم یک سال را به عنوان رفع موانع تولید (مانع زدایی) بگذاریم. این نشان می‌دهد که دولت ما اثربخشی لازم در بحث ایجاد محیط کسب و کار مساعد را ندارد. بحث کیفیت قوانین و مقررات را داریم. زمانی که قوانین و مقررات ما از لحاظ کیفی پویا و کارا باشند، امکان پیش بینی آینده برای فعال اقتصادی وجود دارد. نه این که طی یکسال می بینیم مثلا این قانون وضع شده، دوماه دیگر نقض می شود. یک تبصره می خورد و چقدر مشکلات برای آن تولید کننده ایجاد می کند و سردر گم می شود که این شرکت چگونه کسب و کارش رو پیش ببرد. یک بحثش، بحث تامین قضایی می باشد، اگه مشکلی پیش اومد، دزدی انجام شد، فسادی رخ داد، سیستم قضایی کارا باشد، با آن برخورد کند، ما می توانیم به راحتی فضا رو برای یک کسب و کار مساعد و امن بکنیم تا بتواند فعالیتش رو پیش ببرد.
  • یکی از بحث ها کنترل فساد می باشد. یکی از اثراتی که فساد دارد، تخصیص بهینه منابع را دچار مشکل می کند به صورت نمونه تسهیلات بانکی بایستی به کسب و کار مولد داده شود که بعضا بر اساس رانت به افرادی داده می شود که با وثیقه صوری در بانک گذاشته اند، پول دریافت کرده اند و در ارز، سکه یا در مسکن نوسان هایی می گیرند و پس از چند سال، سه برابر پول بانک گرفته اند، به بانک پرداخت کنند، در اینجا تسهیلات به کارآفرین واقعی اختصاص داد نمی شود و کارآفرین واقعی نیاز به تامین منابع دارد که از سیستم بانکی پاسخی دریافت نمی کند
  • شاخص ریسک بین المللی کشوری شامل سه نوع ریسک است:

1)ریسک سیاسی

         2)ریسک اقتصادی

          3)ریسک مالی

  • ما زمانی که می بینیم که در یک کشور ریسک سیاسی افزایش پیدا می کند، یا اصطلاحا بگوییم بی ثباتی سیاسی وجود دارد، یعنی تغییر دولت ها از طریق کودتا صورت می گیرد، حالا این دولت تغییر می کند ، چه سیاستی می خواهد اجرا کند و یک فضای مبهم و غیر شفاف در برابر کارآفرین گذاشته می شود. قطعا کارآفرین در چنین شرایط کسب و کاری شروع نمی کند و حتی آن را توسعه نمی دهد.                
  • مورد بعدی ریسک اقتصادی است که اینجا از مؤلفه هایی مثل میزان کسری بودجه دولت ، نرخ تورم،کسری تراز پرداخت های مزمن ، رشد اقتصادی پایین و منفی صحبت می شود.

J در شاخص ICRG ریسک اقتصادی 50 ، ریسک مالی 50 و ریسک سیاسی 100 است که مجموع این شاخص ها 200 می شود و تقسیم بر 2 می شود 100 که رتبه بندی این شاخص است. اینجا زمانی که می بینیم که ثبات اقتصادی وجود ندارد ، یکی از کارکردهای تورم باز نا اطمینانی است.

 

 

برای مثال :

 میزانی از مواد اولیه امروز خریداری شده 10 هزار تومان و اگر وارداتی باشد و نرخ ارز تغییر پیدا کند، اطلاعی از قیمت سال آینده وجود ندارد . قیمت نهایی را هم اگر دولت می گوید باید با این قیمت فروخته شود و قیمت گذاری دستوری دارد ،عملا تولید با اختلال روبه رو می شود. و نمی توان تولید کرد.

 

 

 

 

 

 

  • یکی از بحث های دیگر ریسک مالی است. ریسک مالی یکی از برآیندها و تآثیراتش روی ثبات نرخ ارز است. زمانی که دیده می شود که نرخ ارز ظرف یک سال، 2 الی 3 برابر می شود، خب تاثیری که این نرخ ارز دارد، برای مثال یک شرکت قطعاتش را وارد می کند، در این صورت قطعاتش با قیمت 200 یا 300 درصد افزایش روبه رو می شود ، اگر در حال فروش محصولاتش است ، نظام دچار چند نرخی شدن ، شده است . یا اگر پتروشیمی است ، با ارز 10 هزار تومانی به فروش می رود ، اگر ارز یارانه ای اخذ شده ، باید متناسب با ارز یارانه ای به فروش برسد، عملا دچار اختلال می شود .

*فضای کسب و کار در نهادها:

هر چه این بحث اخذ مجوز، زمان اخذ مجوز و مراحل کسب و کار پیچیده باشد قطعا  کارآفرین عطای این کسب و کار را به لقایش می بخشد و از این کسب و کار دوری می‌کند چون فضا فضای رانتی است و کسب و کار های غیر مولد وجود دارد و هزینه  ای هم ندارد و شما یک نظام مالیاتی کارا هم ندارید که بعضا از این رانت ها و سودهای بادآورده مالیات بگیرد وقطعا ما به سمت کسب و کارهای دانش بنیان و فناور نخواهیم رفت.

 

*آزادی اقتصادی در نهادها:

شاخص آزادی اقتصادی از پنج تا نماگر به دست می‌آید:

شاخص اندازه دولت، ساختار قانونی و امنیت حقوق مالکیت، دسترسی به پول سالم، آزادی تجارت بین المللی، مقررات بازار اعتباری.

مجموع این عوامل می‌تواند برای ما شرایط محیط مساعد را ایجاد کند.

اگر  عوامل به گونه‌ای باشد که بر ضد فضای کسب و کار باشد، می تواند محیط کسب و کار را نامساعد کند. یا مثلا اگر ما  محدودیت های تجاری داشته باشیم، حالا من یک تجربه‌ای از این کسب و کار های دانش بنیان را بگویم در سال های اخیر،

بعضا گمرک در ورود و خروج برخی از قطعات این ها به اصطلاح سخت‌گیری‌های دارد و می‌گوید باید ارز تان را در سامانه اعلام کنید.

حالا من تجربه ای از این کسب و کار های دانش بنیان را بیان کنم:

طی این سال های اخیر، گمرک در ورود و خروج بعضی از قطعات این ها به اصطلاح بگویم سخت گیری هایی دارد. مثلا می گوید: "آقا باید بری ارزتو توی اون سامانه اعلام بکنی" خب بعضا این ها اعلام نمی کنند چون مثلا می گویند: "آقا من دارم با ارز آزاد هزینه هامو تامین می کنم الان چرا باید بیام با نرخ پایین تر از نرخ بازار آزاد محصولمو بفروشم..." ارزش را ثبت نمی کند و بعضا مشاهده کردیم که این ها از طریق کوله بر ها به صورت قاچاق، مواد اولیه شان را وارد می کنند و جالب است حالا این کسب و کار می خواهد از بانک وام بگیرد، می گوید: "صورت حساب مالیت شفاف نیست..." در شرایط تحریم باید قواعد کسب و کارمان با شرایط غیر تحریم تفاوت داشته باشد. ما در ورود و خروج پول مشکل داریم، در خیلی از مباحث دچار مشکلات هستیم. وقتی این ها راه هایی را برای دور زدن تحریم ها ایجاد کرده و کشف کردند قطعا کشف صورت های مالی شان هم شفافیت ندارد. ما باید اینجا یک انعطاف پذیری در برابر این شرکت ها داشته باشیم. پس نکته ای که در بحث تحریم به ویژه برای بحث های تجارت مطرح است، این است که در شرایط تحریم باید قواعد کسب و کارمان با شرایط غیر تحریم تفاوت داشته باشد.  قواعد کسب و کارمون به ویژه در حوزه تجارت بین المللی باید با شرایط غیر تحریم تفاوت داشته باشه... و متناسب با شرایط غیر تحریم، یک انعطاف پذیری را برای این شرکت ها، ایجاد کنیم.

*دولت و قیمت گذاری در بازار:

بحث دیگر بحث مداخله بیجا و نادرست دولت در مکانیزم قیمت گذاری بازار است. قبلا اشاره کردم شرکت های دانش بنیان (SMEs) ما در بحران کرونا به یاری کشور شتافتند. چون این SME ها انعطاف پذیری داشتند به راحتی توانستند خط های تولیدشان رو تغییر بدهند. محصولاتی که متناسب با بحران کرونا ما نیاز داریم در داخل کشور تولید کنند ولی برای این ها قیمت گذاری کردیم وآن فردی که ونتیلاتور داشت تولید می کرد بعضاسود مناسبی داشت، صادرات کرده بود و ما دیدیم که این کارآفرین بازداشت شد. این نشان می دهد که ما از شرکتی که دارد در این بحران به مدد کشور آمده باید ازش یک حمایت خاص کنیم و اگر نیاز دارد بهش اجازه بدهیم مجوزهایی بدهیم. آن وقت علاوه بر تامین نیاز داخل، بتواند امکان صادرات داشته باشد و خودمان با این به اصطلاح قوانینی که فعلی می باشد مانع نشویم. می بینیم باز اینجا اهمیت مانع زدایی را داریم به ویژه برای کسب و کارهای دانش بنیان که اینها بعضا علاوه‌بر جهش تولید میتوانند انفجار تولید داشته باشند و ما می گوییم اگر این زیرساخت های دانش بنیانی به ویژه با تاکید مقام معظم رهبری ایجاد نمی شد در سال های اخیر و با این تحریم هایی که ما مشاهده کردیم و بر ما ناجوانمردانه اعمال شد، قطعا در تامین محصولات بهداشتی برای مبارزه با بیماری کرونا با مشکل روبرو می شدیم و قطعا ما مستأصل می شدیم. این هوشمندی مقام معظم رهبری بود که به اصطلاح بگوییم تمام قد از بخش دانش بنیانی و فناوری کشور دفاع کردند و از اونها حمایت کردند و ما ما نتیجه این حمایت را دیدیم. می طلبد که ما این مانع‌های نهادی که بر سر راه این کسب و کارهای دانش بنیان وجود دارد، را برداریم.

*جمع بندی:

 

 

 

 

بخش پرسش و پاسخ:

* آیا ما در شرایط تحریمی می توانیم به پیچیدگی اقتصادی که ارتباط مستقیمی با اقتصاد دانش بنیان دارد فکر کنیم؟

قطعا اقتصاد پیچیده نشاَت گرفته از اقتصاد دانش بنیان می باشد .من خبری به شما بدهم تقریبا دو هفته پیش مجمع جهانی کارآفرینی و نوآوری برگزار شد. دومین شرکت کننده در این همایش، شرکت کنندگان ایرانی بودند. یعنی بعد از کشور میزبان اتریش، از ۷۳۵ ملاقاتی که صورت گرفته به صورت گرفته به صورت بی تو بی ((B to B۹۵ شرکت ایرانی حضور داشتند.این نشان می دهد که در شرایط تحریم اشاره کردم، نمودش را ما در بحث بحران کرونا مشاهده کردیم، اینکه ما می توانیم ونتیلاتور و دهنه های اتمی که از کشورهای اروپایی برای ما درخواست واردات ونتیلاتور دارند، بسازیم، نشان می دهد که اقتصاد دانش بنیان ما کار می کند اما اینکه ما نمی توانیم جهش داشته باشیم در بحث اقتصاد دانش بنیان اشاره کردم، بحث نهادی می باشد. ما باید این مانع هایی که بر سر کسب و کارهای دانش بنیان به ویژه محیط کسب و کار نا مساعد در اثرآن بحث شاخص های کسب و کار که اشاره کردیم، اگر ما بتوانیم بهبودی در اینها ایجاد کنیم و امیدوارم که در دولت آینده این را به عنوان اولویت اصلی داشته باشد. ما بهبود فضای کسب و کار را می بینیم. کشور گرجستان ظرف پنج سال توانست برخی از شاخص های کسب و کارش را به زیر رتبه ی ۵۰ برساند و این اثرش را در رشد اقتصادی این کشور نشان دهد و قطعا اگر ما دولت آینده بهبود فضای کسب و کار را جزو اولویت های خود قرار دهد و در این حوزه برنامه های مفید داشته باشد، در این حوزه یعنی حوزه اقتصاد دانش بنیان جهش خواهیم داشت و اقتصاد ما پیچیده تر می‌شود، محصولات ما هایتک تر می‌شود، سبد صادراتی ما مملو از کالای هایتک می‌شود و اقتصاد ما پیچیده تر و تحریم پذیری آن کاهش و تاب آوری آن افزایش خواهد یافت.

*یکی از موضوعات مهم در اقتصاد مخصوصا اقتصادی که مدام در حال تحریم است بحث ثبات در سیاست های پولی و ارزی کشور است ، ما می‌دانیم که بانک مرکزی و کسانی که در این اقتصاد دلار در اختیار دارند به سمت تولید و واردات کالاهای هایتک  برای ارتقای سطح تولید نمی آیند  ، شما چه مکانیزمی را برای سیستم پولی و ثبات در نرخ های ارز و سود سپرده ها مد نظر دارید؟ و چه اقداماتی انجام شود تا دولت و اقتصاد بتواند پایداری خود را افزایش دهد و در مقابل تلاطم ها دچار ضرر و زیان نشود؟

ما در بحث نهاد ها به مسئله ثبات اقتصادی و مالی ، علاوه بر اینکه به بحث نرخ ارز اشاره کردیم و گفته شد یکی از آسیب هایی که بخش کسب و کارهای دانش بنیان ما در این چند سال اخیر با آن مواجه شد ، مسئله نظام های چند نرخی است. یعنی ما می‌بینیم بعضا ارز 4200 تومانی  گرفته می‌شود و محصول هایتک وارد می‌شود و من تولید کننده نمی‌توانم با ارز 4200 تومانی رقابت کنم و من را از بازار خارج می‌کند. یک بحث دیگرش، بحث این که ما مشاهده می کردیم این نظام چند نرخی باعث شد تا ما الان درخواست هایی را برای صادرات از جمله ونتیلاتور (Ventilator) داشتیم. منتهی می گوید چون شما از ارز یارانه ای استفاده می کنی، اولویت اول باید داخل باشد. اگر اینجا ما مازاد داشتیم، بتوانی صادر کنی.در صورتی که هر شرکتی، یک استراتژی دارد. شرکت می گوید من 20درصدش بر اساس صادرات است. اگر من 20 درصد صادرات داشته باشم، چرخه کسب و کارم می تواند حیات داشته باشد ولی زمانی که شما این نظام را ایجاد کردید، صدمات خیلی جدی به بخش خدمات کسب و کار دانش بنیان وارد کردید.

 

 

 

*نظام ارزی ما باید ترک نرخی باشد یا شناور؟

نظام ما یک نظام تک نرخی شناور باشد. ما نمی گوییم ثابت باشد. اصطلاحا آن را میخکوب کنیم ولی نظام به گونه ای باشد که من می دانم نرخ ارز، یک رنج 10 درصدی نوسان دارد و بانک مرکزی از طریق ابزارهایی که دارد، بتواند این ثبات و شناوری را ایجاد کند.

*شرکت های دانش بنیان به دو دسته تقسیم می شوند:

شرکت های دانش بنیان و علم و فناور

  1. شرکت های علم و فناوری زیر نظر پارک‌های علم و فناوری می باشدند و زیر نظر وزارت علوم  کار میکنند
  2. شرکت های دانش بنیان  در سامانه غزال یک کد غزال دارم که از طریق صندوق نوآوری و شکوفایی وام می‌گیرند اگر آن شرکت ها گرید دانش بنیان را گرفته اند منتها ممکن است به بعضی در  اعطای این گرید مسامحه ای وجود داشته باشد

*یکی از صنایع بسیار با نقدینگی بالا، یعنی در حقیقت حجم پولی که در آن جابجا می‌شود بسیار زیاد است صنعت نفت و گاز و پتروشیمی است و عموم کالاهایی که در این صنعت مورد استفاده قرار می گیرد های‌تک است .آیا یک توان فنی ویژه‌ای موجود می باشد تا بتوانیم از آن ها در مواردی (مثل پمپ، الکتروموتور، کمپرسور و مابقی حوزه ها) استفاده کنیم؟

ما در بعضی از اینها داریم واقعا خوب کار می کنیم مثلا بعضی از شرکت ها دارن الکتروموتورهایی رو درحد جهانی تولید می کنند اما صنعت ما شایدآن نظام تنظیم گری رو به آن صورت نداشته باشد که بتواند از این ظرفیت استفاده کند و اینها رو به کار بگیرد و خیلی از جاها تعارض منافع بین منافع درحقیقت مدیران پالایشگاه ها،پتروشیمی ها حتی وزارت نفت وجود دارد و خدمتتون عرض کنم این کالاهای دانش بنیانی که دارد تولید می شود مثل پمپ و این حوزه ها. عملا، این درحقیقت ،تعارض منافع اجازه نمی دهد که این سلایق بیان در بسیاری از موارد ازاین کالاهای تولید شده درداخل استفاده کنند و همین ها باعث میشه بازار درحقیقت کالاهایی که ماداریم تولید می کنیم کساد بشه و این ها نتوانند ادامه بدهند و عموماً، اینها وارد بشه، بنظرتون با یک همچین وزارت خانه هایی چکار باید کرد که کالای استراتژیک و کالای با تکنولوژی بالا در کشور تولید می شود ولی خواهان آن نیست.

*چه نظام تنظیم گری باید برای این موضوع به وجود بیاریم که این صنعت ما خواهان تکنولوژی های پیشرفته باشد؟

ببینید در بحث دانش بنیان ما اشاره کردیم یکی از بحث های نهادهایی که باید شکل بگیرد پیوند دانشگاه و صنعت است و بخش نظامی این اعتماد را کرد و نتیجه ی آن را گرفت اما همانطور که قبلا گفتیم در بخش صنعت این شکل نمی گیرد. یکی از بحث های اصلی هم همان تعارض منافعی است که مدیران ما دارند حالا ما قوانینی وضع کرده­ایم مثل اینکه الزام کنیم آن ها تولید داخل را خریداری کنند، ولی یکی از بحث هایی که در بحث های دانش بنیان باید به آن اشاره کنیم و بعضا باعث می شود که مدیران ما حتی با وجود قوانین هم آن ها را اعمال نکنند بحث استاندارد سازی محصولات دانش بنیان است.

ببینید ما الان ترمز هواپیما هم می سازیم، روغن موتور هواپیما می باشد اما در داخل شرکتی که به این­ها استاندارد بدهد نداریم و یک استاندارد بین المللی و آن نهاد مربوطه یا مدیر مربوطه که باید این محصول داخلی را به کار بگیرد می گوید شما استاندارد ندارید. حالا یا باید ما خودمان نظام استاندارد خود را ارتقاء بدهیم یا اینکه نظام استاندارد ما با نهادهای بین المللی متناظر قراردادهایی را ایجاد کند که بتوانند این شرکت های ما استانداردهای آن ها را بگیرند و بتوانند محصولشان را هم در داخل بفروشند هم در خارج، یعنی ما علاوه بر فروش محصولاتمان در داخل در خارج هم مشکل داریم چون می گویند محصول شما استاندارد ندارد و اگر نظام استاندارد ما به این سطح برسد که خودش ( چون ما در یک سری مواد خاصی استاندارد می دهیم و بعضا این محصول پیشرفته است تازه به وجود آمده است، که حالا چگونه ما این را اندازه گیری کنیم خودش یک بحثی است که باید انجام شود) استاندارد ایجاد کند می تواند برای تسریع صادرات ما به طرف خارجی در تفاهم نامه های همکاری که داریم سازمان استاندارد هم حضور دارد بگوید ما این استاندارد را دادیم، استاندارد ما را بپذیرد.

*یکی از موضوعات اساسی که امروز در حقیقت صنعت ما بهش احتیاج دارد مهارت نیروی کار است. عموما افراد اکثر افرادی که در صنعت ما دارن کار می کنند خودشان به گونه ای یاد گرفتند آن فن را درآن صنعت چطور به کار بگیرند. یعنی یک چیز یکپارچه و منظم را از همان ابتدای کار مثل نظام آکادمیک به آن ها ارائه ندادیم که بتوانند بر اساس آن توانایی در حقیقت کار رو به جلو ببرند. برای افزایش مهارت و در حقیقت استاندارد شدن مهارت نیروهای کار چه کاری باید صورت بگیرد؟

یک نظام اموزشی نه صرفا برای نظام اکادمیک. بلکه برای افزایش مهارت نیروهای  کار. شامل مهندس می تواند باشد تا تکنسین و کارگر ساده ای که در حقیقت در یک کارخانه دارد فعالیت می کند. در اکوسیستم فناوری، ما معاونت فناوری را داریم که به نوعی حمایت کننده و تنظیم گر این فعالیت دانش بنیان است. ما در اکوسیستم نوآوری‌مان معاونت های علمی و فناوری را داریم که به نوعی حمایت کننده و تنظیم گر فعالیت‌های دانش بنیان می باشند. وزارت علوم تحقیقات و فناوری بخش آموزش سرمایه انسانی، نیروی کار و متخصص ما را بر عهده دارد. زمانی که ما دانشگاه های متعددی داریم که در رنکینگ جهانی رتبه زیر ۱۰۰۰ را دارند، قطعاً زمانی که در این دانشگاه‌ها مدرکی به دانشجو داده می‌شود سرتیفیکیت (certificate) آن یک اعتبار بین‌المللی است و مشکلی که ما در سیستم آموزشی مان داریم، تعدد مراکز آموزشی اعم از پیام نور، آزاد، غیرانتفاعی، غیردولتی، دولتی، شبانه و ... می‌باشد که این تعدد، سبب پایین آمدن کیفیت می‌شود و در حال حاضر خود وزارت علوم در حال انجام یکسری ادغام ها در سطح دولتی، آزاد و پیام نور می باشد و اگر این تعدد کاهش پیدا کند، ما می توانیم به سمت کیفی سازی برویم و این امر استانداردسازی هایی را اعم از نسبت دانشجو به هیئت علمی و غیره دارد که باید ایجاد شود.

زمانی که ما دانشگاه‌هایمان سطح کیفی داشته باشند، خروجی آن هم نیروهای با کیفیت خواهد شد. یکسری آموزش ها هم در بحث تفاهمنامه ۲۵ ساله ایران و چین وجود دارد که از ظرفیت‌های آن بحث فناوری است که به انتقال فناوری در آن اشاره شده است. ما در دنیا در جهت انتقال علم رتبه ۱۵ را داریم و چین رتبه دوم را دارد که ما در شرایط تحریم به این سطح رسیده‌ایم، اگر ما با مراکز بین‌المللی ارتباط داشته باشیم و بتوانیم دوره‌های مشترک برگزار کنیم، قطعاً خروجی آن هم نیروهای با کیفیت برای ما خواهد بود و دوره های بین المللی این خلأ را برای ما پر خواهد کرد.

* همانطور که در صحبت هایتان در مورد گرجستان فرمودید یکی از کارهایی که پاکستان انجام داد مبارزه با فساد اداری و اقتصادی خودش است به نظر شما دولت آینده چه کاری را باید در رابطه با مبارزه با فساد انجام دهد تا به خروجی مطلوب در این راستا و بروز ظرفیت‌های تولید ثروت در کشور برسد؟

در رویکرد بهبود فضای کسب و کار یکی از مباحث بحث فساد می باشد. یکی از آثار فساد عدم تخصیص بهینه منابع می باشد. بخش بانکی حدود  ۱۹۰۰هزار میلیارد تومان وام داده که کارآفرین نمی‌تواند آن را دریافت کنند و پشت در بانک می‌ماند و نمی‌تواند ایده‌های خود را عملیاتی کند. چرا این اتفاق می افتد؟ چون بانک‌ها بنگاه‌داری می‌کنند و از طریق رابطه هایی که دارند با ضابطه وام می دهند و از این رو کارآفرین پشت در بانک می‌ماند و نمی‌تواند کسب و کارش را عملیاتی کند.

 

* اولویت اصلی نهاد های ما در جهت شفافیت چه چیزی باید باشد؟ آیا باید صرفاً دخل و خرج خود را در اختیار سازمان‌ها قرار دهد و برای مردم شفاف‌سازی کند یا نظام هزینه خود را نیز باید شفاف‌سازی کند که درکجا، به چه میزان و برای چه هزینه کرده است؟

در بحث بودجه دولت نمایندگان دولت به ۳۰ درصد بودجه دسترسی دارند و ۷۰ درصد بودجه شرکت های دولتی در اختیار نمایندگان قرار نمی‌گیرد (چیزی حدود ۱۵۰۰ شرکت دولتی و بیشتر و بعضاً چیزی حدود پنج شرکت دولتی می باشدند که ۷۰ درصد منابع را در اختیار دارند). ما مشاهده می‌کنیم که ارقامی در این رابطه وجود ندارد و گمانه‌زنی‌هایی می‌کنند که میزان وام دریافت فلان مدیر به این میزان است اما عملا بخش دولتی باید شفاف باشد و آن هم از طریق دولت الکترونیک است که عملیاتی نمی‌شود.

* به نظر شما برای جلوگیری از مهاجرت نیروهای نخبه خارج از کشور چه باید کرد؟

یکی از اقدامات اصلی مساعد کردن محیط کاراست. زمانی که محیط را نامساعد می بینند در پی فرار از آن بر می آیند. علاوه بر اینها تسهیل کردن بحث سربازی و غیره برای جذاب کردن محیط می باشد.

*جهت تعادل نظام حقوق و پاداش برای عدم احساس بهره کشی در کارگر و کارفرما چه کاری باید انجام شود؟

آقای دسوتو[2] اعتقاد دارد که سرمایه در کشورهای پیشرفته به سرمایه‌گذاری‌های مولد انتقال پیدا می‌کند، اما در کشورهای کمتر توسعه یافته به سرمایه‌گذاری‌های نامولد منتقل می‌شود. آنها اقداماتی که در این زمینه انجام داده‌اند این است که بازارهای نامولد را از طریق نظام مالیاتی داغ کرده‌اند و عمده آن  از طریق مالیات بر عایدی سرمایه می‌باشد.

در حال حاضر پنج سال است که قوانین مربوط به آن در ایران تصویب شد ولی به خاطر تعارض منافع عملیاتی نشده و نابرابری میان بخش مولد غیر مولد همچنان وجود دارد اما کاری که می توان انجام داد برای ارتقاء نظام حقوق و پاداش این است که باید نخبه ها را در نتیجه کار و دستاوردهای پژوهشی که انجام می‌دهند شریک کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

[1] ICRG : International Country Risk Guide

[2] اقتصاددان شیلیایی